Episodes
مدتیه که سرور اصلی میزبان پادکست آخرین شاهد، ایران رو تحریم کرده. انتشار اپیزودها روی پلتفرم های مختلف (گوگل پادکستس، اسپاتیفای، کست باکس و ...) توسط همین سرور انجام میشه پس مهم نیست از چه اپلیکیشنی برای پخش پادکست استفاده می کنید. اگر از داخل ایران به اپیزودها گوش می کنید باید حتمن از یک وی.پی.ان مناسب استفاده کنید تا موقعیت جغرافیایی محل اتصال شما به جایی خارج از ایران تغییر کنه. ممنون که تا حل شدن این مشکل، همراه و پشتیبان آخرین شاهد هستید
Published 04/04/22
در مورد راننده فورد هم هیچ نکته خاصی وجود نداشت که جلب توجه کنه. یه مرد بیست و خورده ای ساله با صورت تپل پف کرده، جثه معمولی، صورت شش تیغ و موهای کوتاه موج دار که یه ژاکت و شلوار جین پوشیده بود. گاهی یه لبخند مونالیزایی روی صورتش نقش می بست. قیافه اش زنونه و همونقدر مهربون به نظر می رسید، یا شاید بچگونه و همونقدر بی فکر و احمقانه. اما چیزی نبود که نیازمند نگاه دوم باشه، تقریبن نامرئی بود. اما در واقعیت خیلی چیزها بود که راننده فورد رو از تمام مردمی که از آخر هفته شون لذت می بردن کاملن متفاوت...
Published 03/31/22
مادرم عصبی، سلطه جو و الکلی بود، و زیاد پیش میومد که من رو تحقیر کنه یا بهم توهین کنه. ازش متنفر بودم. می دیدم که روز به روز بیشتر الکل مصرف می کنه و زندگی اجتماعیش یه سیر نزولی رو طی می کنه. مادرم زندگی افتضاحی داشت و من یادآور همیشگی زندگی شکست خورده اش بودمنویسنده و راوی: مهدی پورباقیمشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یارموسیقی این قسمت رو از اینجا گوش کنیداگر این پادکست رو دوست دارید میتونید از اون حمایت کنید یا اسپانسر یکی از اپیزودها بشید See acast.com/privacy for privacy and...
Published 03/18/22
فقط چند روز باقیمونده! پادکست آخرین شاهد با حمایت و مشارکت شما زنده است و اگر هنوز در پویش اثر انگشت شرکت نکردید گوش دادن به این اپیزود کوتاه میتونه برخی از مشکلات احتمالی بازدارنده رو حل کنه. هم شرکت در این پویش رو راحت تر کردیم هم چند تا ایده برای شروع بهتون پیشنهاد می کنیم
Published 02/10/22
کاری که می خواستن بکنن حتی برای مامورهای اف.بی.آی هم ترسناک بود. نه تنها نمی تونستن با اسلحه برن تو بلکه باید امضا می دادن که اگر گروگان گرفته شدن نمی شه برای آزادیشون با زندانی چونه زنی کرد. چیزی که اوضاع رو پیچیده تر می کرد این بود که از قضا اولین نفری که انتخاب کرده بودن 205 سانتیمتر قد و 140 کیلوگرم وزن داشت ** مجموعه شکارچی یک فصل کامل رو در بر میگیره و چندین اپیزود و پرونده خواهد داشت ** نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار موسیقی این قسمت رو...
Published 02/04/22
دوست میزوکی تازه خودکشی کرده بود و میزوکی هم بعد از اون قضیه احساس سرخوردگی و افسردگی می کرد. حرف هاش رو تو حساب توییترش پست می کرد و دنبال کننده هاش هم بهش دلداری می دادن، نصیحتش می کردن یا سعی می کردن حواسش رو از احساسات بدش پرت کنن پویش نوشتار جنایی اثر انگشت رو از اینجا دنبال کنید نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار موسیقی این قسمت رو از اینجا گوش کنید اگر این پادکست رو دوست دارید میتونید از اون حمایت کنید یا اسپانسر یکی از اپیزودها...
Published 01/18/22
موقعیت زمین های بندرها واقعن خوب بود. فقط صد قدم با جاده اوسیج فاصله داشت. یه جای خوب برای این که مسافرها وایستن و اگه چیزی لازم دارن بخرن، یا اگه به تاریکی هوا خوردن و خسته بودن شب رو یه جا استراحت کنن. جاده اوسیج مسافرهای زیادی داشت نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار موسیقی این قسمت رو از اینجا گوش کنید اگر این پادکست رو دوست دارید میتونید از اون حمایت کنید یا اسپانسر یکی از اپیزودها بشید منابع این...
Published 01/02/22
زندگی تو آمریکا برای مهاجرهایی که از اروپا میومدن یا آمریکایی هایی که چند نسل قبل اومده بودن و دنبال فرصت های جدید تو زمین های جدید می گشتن اصلن ساده نبود. مساله مرگ و زندگی بود. کافی بود یه قدم اشتباه بردارید تا از سرما یا گرسنگی بمیرید. مخصوصن اگر از اطراف چریویل یا اوسیج تاون تو جنوب شرق کانزاس رد می شدید -------------------------------------------- این اپیزود با کمک پادکست سالن پرواز ساخته شده. می تونید از اینجا به این پادکست فوق العاده گوش...
Published 12/21/21
هر وقت هنلی و بروکس درخواست آزادی مشروط می کردن و می گفتن دیگه اون نوجوون گمراه قبل نیستن، والدین بچه ها باید دوباره برای هیات آزادی مشروط نامه می نوشتن و جزئیات قتل ها رو براشون توضیح می دادن و دوباره اون اتفاقات وحشتناک رو از جلوی چشمشون رد می کردن نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار موسیقی این قسمت رو از اینجا گوش کنید اگر این پادکست رو دوست دارید میتونید از اون حمایت کنید یا اسپانسر یکی از اپیزودها بشید منابع این...
Published 12/04/21
دین کورل، یه مرد سی ساله بود که تونست وارد زندگی دو پسربچه نوجوون بشه و براشون یه نقشی شبیه پدر پیدا کنه. نه از اون پدرهایی که برای موفقیت و خوشحالی بچه هاشون هر کاری می کنن. دیوید بروکس و وین هنلی دو پسری بودن که با دین کورل بُر خوردن و در نهایت زندگی هر دوشون نابود شد نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار موسیقی این قسمت رو از اینجا گوش کنید اگر این پادکست رو دوست دارید میتونید از اون حمایت کنید یا اسپانسر یکی از اپیزودها بشید
Published 11/27/21
دین روحیه لطیف تری داشت، درون گرا بود و تو هیچ ورزش گروهی ای شرکت نمی کرد. یه چیز دیگه که اون موقع کاملا عادی بود این بود که یا برای دیگران قلدری می کردی یا اگه زورش یا روحیه اش رو نداشتی اون هایی که زورش و روحیه اش رو داشتن برات قلدری می کردن نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار موسیقی این قسمت رو از اینجا گوش کنید اگر این پادکست رو دوست دارید میتونید از اون حمایت کنید یا اسپانسر یکی از اپیزودها بشید
Published 11/20/21
رایان یه عکس از خودش و گیل و ریک به کریستول نشون داد. انگار تو یه قایق بودن و گیل مایو پوشیده بود. رایان به عکس گیل اشاره کرد و گفت می بینی چقدر جذابه؟ کریستول جا خورده بود اما رایان ادامه داد. گفت وقتی تو قایق بودن این قدر جذب ظاهر گیل شده که برای چند ثانیه بهش خیره شده. وقتی نگاهش رو برداشته بود فهمیده بود ریک هم متوجه نگاه غیر طبیعیش شده. این همون چیزی بود که کاراگاه ها دنبالش می گشتن نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار موسیقی این قسمت رو از اینجا گوش...
Published 11/13/21
خونه تو وضعیت خوبی نبود. رنگ دیوارها پوسته پوسته شده بود، کابینت ها به زور سر جاشون مونده بودن و با یه اشاره میفتادن. قطعا بهترین روزهایی نبود که اون خونه دیده بود. ریک و گیل دست به کار شدن و اتاق ها رو یکی یکی از بالا تا پایین تمیز کردن، رنگ ها رو تراشیدن و دوباره رنگ کردن و کمدها و کابینتها رو تعمیر کردن به خاطر سرماخوردگی و گرفتگی صدا عذرخواهی میکنم نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار موسیقی این قسمت رو از اینجا گوش کنید اگر این پادکست رو دوست دارید...
Published 11/06/21
اون موقع هنوز نمی دونستن رابرت دورست کیه. نمی دونستن نزدیک 20 سال قبل همسرش کثرین مک کورمک ناپدید شده و هنوز هم اثری ازش نیست، و بلافاصله بعد از این که تحقیقات پرونده همسر سابقش به جریان افتاده، یکی از شاهدهای اصلی پرونده یعنی سوزان برمن هم با گلوله ای که به پشت سرش شلیک شده بود به قتل رسیده نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار موسیقی این قسمت رو از اینجا گوش کنید اگر این پادکست رو دوست دارید میتونید از اون حمایت کنید یا اسپانسر یکی از اپیزودها...
Published 10/30/21
ظاهرا زمانی که دانلد ترامپ تو کمپین انتخاباتیش بود به یه نفر گفته بود می تونم وسط خیابون پنجم – که یکی از خیابونهای اصلی و بزرگ منهتن نیویورکه – بایستم و به یه نفر شلیک کنم ولی هیچ رای دهنده ای رو از دست ندم. از دید پیتر لنس، این که یه میلیاردر داشت از این حرف می زد که می تونه آدم بکشه و قسر در بره، خیلی شبیه ماجرای دوریس دوک بود نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار موسیقی این قسمت رو از اینجا گوش کنید اگر این پادکست رو دوست دارید میتونید از اون حمایت...
Published 10/23/21
مدیر هتل که اصلا نمی خواست آقای سناتور از اقامتش تو هتل ناراضی باشه ازش پرسید چی باعث شده این موقع صبح از اتاقش بیاد بیرون؟ ادوارد گلگی داشت که تو اتاق بغلی یه مهمونی پر سر و صدا گرفتن و از خواب بیدارش کردن. مدیر هتل بهش اطمینان داد که به موضوع رسیدگی می کنه و ادوارد برگشت تو اتاقش. اما یه جای کار مشکل داشت نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار موسیقی این قسمت رو از اینجا گوش کنید اگر این پادکست رو دوست دارید میتونید از اون حمایت کنید یا اسپانسر یکی از...
Published 10/16/21
پوتین خونی، فرش خونی، کف آشپزخونه و حتی دیوارهای آشپزخونه خونی بود. خون از یه شکاف تو پارکت های کف آشپزخونه به زیر کف نفوذ کرده بود. یه چاقوی خونی و یه پارچه برزنتی هم تو اتاق نشیمن پیدا کردن. عکس یه نفر هم بود که همسایه های طبقه بالا به اسم رابرت دورست شناساییش کردن. صاحبخونه می گفت چنین کسی رو نمی شناسه، فقط می دونه یه نفر به اسم دورست یه سال پیش برای مستاجر کر و لالش خونه اجاره کرده اگر میخواید درباره لومینول بدونید اینجا رو کلیک کنید نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار...
Published 10/09/21
شاید رابرت دوست داشت مادرش رو یه زن شاد تصور کنه و از یه جایی به بعد یادش رفته بود چی واقعیته و چی تصور خودش. با برادرش داگلاس درگیر بود و پدرش، تنها چیزی تو زندگیش بود که باعث میشد یه جور خشم و ناراحتی غیرمعمول تو چهره اش دیده شه. بدون این که کسی رو داشته تا باهاش حرف بزنه، بهترین راهش برای کنار اومدن با اتفاقات، جداشدگی احساسی از محیط اطرافش بود نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار موسیقی این قسمت رو از اینجا گوش کنید اگر این پادکست رو دوست دارید...
Published 10/02/21
دوریس از بچگی خجالتی بود. یه جورایی هم با بقیه فرق داشت. قدش از دخترهای هم سن و سالش بلندتر بود و تو چشم می زد. ثروتش هم به اندازه کافی باعث جلب توجه می شد، مخصوصا بعد از مرگ پدرش و وقتی رسانه ها بهش می گفتن ثروتمندترین دختر دنیا. گزارشگرها و عکاس ها هم با هم دیگه رقابت می کردن تا ستون های روزنامه رو با هر اطلاعاتی درباره ثروتمندترین دختر دنیا پر کنن و دوریس هم که هیچ وقت با این که تو مرکز توجه باشه احساس راحتی نمی کرد تو کل عمرش از رسانه ها فرار کرد ** این پرونده در 6 یا 7 قسمت منتشر خواهد...
Published 09/25/21
با وجود تمام اتفاقاتی که تو این پرونده افتاد، از جزئیات خشن قتل تا ارتباطش با فیلم هالیوودی و بازیگرهای سلبریتی و مردی که می خواست به وسیله یه جنایت هولناک ثروتمند بشه، این رابین گرین بود که شخصیتش به یه اسم و یه مفعول صرف تقلیل پیدا کرد. عناوین روزنامه ها و خبرگزاری ها این قدر روی سیدنی متمرکز بود که انگار کلا فراموش کرده بودن این وسط یه نفر قربانی شده نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار موسیقی این قسمت رو از اینجا گوش کنید اگر این پادکست رو دوست...
Published 09/18/21
نامه های بعدی اشارات و سرنخ هایی داشت که نشون میداد سیدنی حرف های بیشتری برای گفتن داره. دن هیچ ایده ای نداشت که ممکنه سیدنی چی بهش بگه، اما منتظر می موند و هر بار که نامه جدیدی می رسید نفسش حبس می شد چون وقتی به وضعیت جسد رابین، یا در اصل بقایای رابین فکر می کرد، ساده ترین و خوش بینانه ترین توصیف از اتفاقاتی که افتاده بود هم می تونست به حد مرگ وحشتناک باشه نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار موسیقی این قسمت رو از اینجا گوش کنید اگر این پادکست رو...
Published 09/11/21
رابین گرین 38 ساله قدم زنان به سمت محل زندگی خانواده اش می رفت تا روز کانادا رو کنارشون باشه و با هم جشن بگیرن. از کنار لوکیشن فیلم برداری رد شد. مردم رو دید که با هیجان انتظار می کشن. یه عالمه نیروی امنیتی هم بودن. مسیرش رو به سمت شمال ادامه داد و از دو سه تا کوچه رد شد. چند تا تریلر کنار هم پارک بودن. این جا خبری از مامورهای امنیتی نبود نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار موسیقی این قسمت رو از اینجا گوش کنید اگر این پادکست رو دوست دارید میتونید از...
Published 09/04/21
با اینکه کوهی از مدارک تو خونه دوترو پیدا شده بود، پرونده نهایی علیه دوترو همون پرونده اولیه بود. بیشتر محتویاتش هم همون چیزایی بود که خود دوترو و همدست هاش اعتراف کرده بودن، به استثنای جزئیاتی که درباره نقش دیگران بود. خانواده های قربانی ها ناراحت بودن. بعضی ها مطمئن بودن روی قضیه سرپوش گذاشتن، بعضی ها هم از این که بعد از این هم سال، بالاخره محاکمه داره شروع میشه خوشحال بودن نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار موسیقی این قسمت رو از اینجا گوش...
Published 08/28/21
**این قسمت پایانی پرونده سیاهچال نیست** کاراگاه های جدید، هر چی بیشتر به مدارک و سوابق دوترو نگاه می کردن بیشتر متقاعد میشدن که دو حالت بیشتر وجود نداره. یا یه سطح کاملا غیرطبیعی از بی ملاحظگی و بی مسئولیتی و بی کفایتی باعث شده بود دوترو بتونه به جنایت هاش ادامه بده، یا یه چیز بزرگتر و ترسناک تری در جریان بود. هیچ کدوم از این دو حالت خوب نبود نویسنده و راوی: مهدی پورباقی مشاور هنری و دستیار تولید: امیرحسین همت یار موسیقی این قسمت رو از اینجا گوش کنید اگر این پادکست رو دوست دارید...
Published 08/21/21