قسمت 13 - بنال بلبل اگر با منت سر یاری است
Listen now
Description
بنال بلبل اگر با منت سر یاری است که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاری است در آن زمین که نسیمی وزد ز طرۀ دوست چه جای دم زدن از نافه‌های تاتاری است بیار باده که رنگین کنیم جامۀ زرق که مست جام غروریم و نام هشیاری است خیال زلف تو پختن نه کار هر خامی است که زیر سلسله رفتن طریق عیاری است لطیفه‌ای است نهانی که عشق از او خیزد که نام آن نه لب لعل و خط زنگاری است جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال هزار نکته در این کار و بار دلداری است قلندران حقیقت به نیم جو نخرند قبای اطلس آن‌کس که از هنر عاری است بر آستان تو مشکل توان رسید آری عروج بر فلک سروری به دشواری است سحر کرشمۀ چشمت به خواب می‌دیدم زهی مراتب خوابی که به ز بیداری است دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ که رستگاری جاوید در کم‌آزاری است
More Episodes
صبحدم مرغِ چمن با گلِ نوخاسته گفت ناز کم کن که در این باغ، بسی چون تو شکفت گل بخندید که از راست نرنجیم، ولی هیچ عاشق سخنِ سخت به معشوق نگفت گر طمع داری از آن جامِ مُرَصَّع می لعل درّ و یاقوت به نوکِ مژه‌ات باید سُفت تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد هرکه خاکِ درِ میخانه به رخساره...
Published 09/15/24
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟ چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است؟ جانا به حاجتی که تو را هست با خدای کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است ای پادشاه حسن، خدا را، بسوختیم آخر سؤال کن که گدا را چه حاجت است ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست در حضرت کریم، تمنا چه حاجت است محتاج قصه...
Published 08/15/24