فارس نامه- قطعۀ دوازدهم
Listen now
Description
داستان دوران یزدجرد نرم، هرمز بن یزدجرد، پیروز بن یزدجرد، بلاش بن پیروز و قباد بن فیروز گفته می شود. پیروز بن یزدجرد چهل سال حکومت کرد و در نهایت به مکر در جنگ کشته شد. در دوران او قحطی ای آمد که هفت سال طول کشید. او خراج از مردم برداشت و مالهای بسیار بذل کرد تا مردم در امان مانند. عمارتهای فراوان از او مانده است از جمله پنجاه فرسنگ دیوار به خجند میان ایران و توران. در دوران قباد مزدک پیدا شد و گفت "این بنی آدم همه از یک پدر و از یک مادرند و مال جهان میان ایشان میراث است اما به فضل قوت و ظلم قومی برمیدارند و دیگران را محروم می گذارند" و "ازین گونه بدعتی نهاد و زنان مردم را و فرزندان ایشانرا مباح کرد بر یکدیگر." قباد به مذهب مزدک می گرود و کار او بالا می گیرد. بزرگان قباد را زندانی می کنند و برادرش جاماسب را به تخت می نشانند. قباد به کمک خواهرش از زندان فرار می کند و به سمت چین می رود. در راه دختری از آن اصفهبدی را برای چند روز می گیرد. با کمکی که از ترکان می گیرد، پادشاهی را دوباره بدست می آورد. پدر زنش می آید و می گوید که پسری از او بدنیا آمده است. نام او انوشیروان است. انوشیروان پسری است دارای همه فضایل. با پدر صحبت می کند و نظر او را از مزدک بر می گرداند. قباد که فضل پسر را می بیند پادشاهی را به انوشیروان می دهد.
More Episodes
شهرهای دیگری از فارس تشریح می شود. در این توضیحات، گاهی اشاره هایی به برخی ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی و روشهای انجام کارها می شود. مثلاً نحوۀ تهیۀ نوعی پارچۀ خاص در کازرون شرح داده می شود که کیفیت و رنگ آن به واسطۀ املاح نهری که در کنار کازرون است منحصر به فرد بود. گفته می شود که تجارت جامه هایی...
Published 11/22/24
داراب آماده می شود برای اعلان عمومی پادشاهی اش. تخت را می آرایند و درباریان می آیند و می ایستند و داراب با گرزی گران و طمروسیه پوشیده در چادر بر تخت می نشینند. پیری حکیم از داراب می پرسد که تو کیستی. داراب خود را معرفی می کند. طمروسیه هم چادر بر می دارد و خود را معرفی می کند. درباریان شاد می...
Published 11/17/24
Published 11/17/24