Description
در این قطعه احوال آخرین پادشاهان ساسانی قبل از فروپاشی ساسانیان شرح داده می شود. آشفتگی احوال ساسانیان در این شرح احوال آشکار است.
شیرویه که پدرش اپرویز را کشته بود، بردارانش را هم می کشد. بعد خود به دست بزرگان فارس و سران لشکر کشته می شود. شاه بعدی را شهربراز، که از سران با نفوذ بود ولی نه از خاندان سلطنتی، می کشد و خود با توطئۀ دختر اپرویز کشته می شود. پادشاهی دیگر شاهان که گاهی طفلی بوده اند و یا باز سر ناچاری و نبودن گزینۀ بهتر به پادشاهی رسیده اند، همگی کوتاه مدت است.
از بلایای طبیعی بخصوص طاعون هم به عنوان دیگر عوامل کاهش قدرت پادشاهی ساسانی یاد می شود.
اعراب هم که مدتی است قدرت گرفته اند و رقیب شاهان ساسانی شده اند، با آمدن اسلام قوت مضاعف یافته اند و به سرزمینهای ساسانی حمله می کنند.
در نهایت هم سپاه ساسانی از سپاه اعراب در قادسیه شکست می خورد. برادر سپاه سالار ساسانیان یزدجرد را به شرق می آورد و به دست ماهویه اصفهبد مرو می سپارد. یزدجرد در نهایت بدست همان اصفهبد کشته می شود و دوران ساسانیان به پایان می رسد.