داراب نامه- قطعۀ سی و دوم
Listen now
Description
فصطلیقون و عبقرهود به زیارت هیکل رفته اند. داراب و هرنقالیس هم به زیارت می روند. وقتی به آنجا می رسند، از کشتیبان فصطلیقون می شنوند که فصطلیقون در آنجا است. صبر می کنند تا صبح شود. فصطلیقون و عبقرهود در زیارتگاه به کمین می نشینند تا داراب را بزنند. عبقرهود را خواب می رباید. در خواب می بیند که داراب به او حمله کرده است. خنجر می زند و فصطلیقون را می کشد. می گریزد و به حصار خطرش می رود. داراب هم ناامید و ناراحت به لشکرگاهش می رود. عبقرهود که به دنبال تخت و تاج است، در خطرش می گوید که داراب فصطلیقون را کشته است. او به دنبال کشتن طمروسیه و هرنقالیس است که در خطرش اسیرند. خوابی که عنطوشیه زن فصطلیقون دیده است را وارونه تعبیر می کند و او را بر آن می دارد که هزار و چهار صد مرد از سران خطرش را بکشد.
More Episodes
شهرهای دیگری از فارس تشریح می شود. در این توضیحات، گاهی اشاره هایی به برخی ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی و روشهای انجام کارها می شود. مثلاً نحوۀ تهیۀ نوعی پارچۀ خاص در کازرون شرح داده می شود که کیفیت و رنگ آن به واسطۀ املاح نهری که در کنار کازرون است منحصر به فرد بود. گفته می شود که تجارت جامه هایی...
Published 11/22/24
داراب آماده می شود برای اعلان عمومی پادشاهی اش. تخت را می آرایند و درباریان می آیند و می ایستند و داراب با گرزی گران و طمروسیه پوشیده در چادر بر تخت می نشینند. پیری حکیم از داراب می پرسد که تو کیستی. داراب خود را معرفی می کند. طمروسیه هم چادر بر می دارد و خود را معرفی می کند. درباریان شاد می...
Published 11/17/24
Published 11/17/24