شمارهی هشتم | کاش پاییز فقط یک فصل از تقویم بود.من هی برای خودم گفتم حالم خوب است و هی در انعکاس صدایم یکی گفت: اما تو باور نکن! امسال بوی باروت و خون نگذاشت لذت بوی باران را ببرم. راستش پاییز حتا اگر خودش هم نخواهد فصل غم انگیزی میشود! اما عاقبت بستگی دارد کدام طرف قصه باشی! پاییز حدفاصل...
Published 12/05/19
شمارهی هفتم | خاطرت را میخواستم نه خاطرهات را... حکایت عجیبی است که مرور خاطرهها بیشتر به وجدت میآورند تا خودِ آنهایی که خاطرهساز بودهاند! همین میشود که آدمیزاد کم کم یاد میگیرد آرزوهایش را هم تنگ خاطراتش به خورد خودش بدهد! مهدی روزرخ (م.مسافر) همراه با آثاری از:Javier Navarrete، Yanni،...
Published 11/06/19
شمارهی ششم | زمین سوخته هر کجای زندگی را نگاه می کنم جنگ بود. ما جنگیدیم، با حسرت هایمان، با آرزوهایمان، با دست های خسته مان، با گلوی بسته مان، با دشمن، با دوست،... با خودمان. ما سهم مان را به هر چه جنگ که در جهان بود ادا کردیم، چرا زندگی یک بار سهمش را به ما ادا نکرد؟ متن: مهدی روزرخاجرا:...
Published 10/24/19