Description
شماره (٠٥٩) - ١٨ بهمن ماه ١٣٨٩
دفتر اول _ ابیات ٣٤٩٤ تا ٣٥٥٠
اهل صیقل رسته اند از بو و رنگ
هر دمی بینند خوبی، بی درنگ
نقش و قشر علم را بگذاشتند
رایت علم الیقین افراشتند
رفت فکر و روشنایی یافتند
نحر و بحر آشنایی یافتند
مرگ، کین جمله از او در وحشت اند
می کنند این قوم بر وی ریشخند
گرچه نحو و فقه را بگذاشتند
لیک محو و فقر را برداشتند
هست ابد را و ازل را اتحاد
عقل را ره نیست آن سو ز افتقاد
که از آن سو مولد و مادت یکیست
صد هزاران سال و یکساعت یکیست
پرسیدن پیغامبر علیه السلام مر زید را امروز چونی و چون برخاستی و جواب گفتن او که اصبحت مومنا یا رسول الله
____________________________________________
اگر کسی بخواهد از طریق علوم دقیقه عالم را بشناسد، واقعا میسر نیست، و همانطور که پیش از این گفتیم، شناخت عالم محسوس هم از این طریق میسر نیست؛ نه عمر یک انسان، که عمر همه انسان ها، و عمر کره زمین کفاف نمی کند که بخواهیم این عالم را بشناسیم، چون اجزای آن خیلی متکثر است، و هر کدام از اینها هم برای خودش عالمی دارد. دل هر ذره را که بشکافی / آفتابیش در میان بینی. این عالم محسوس است، حالا چه رسد به عالم ملکوت...، شناخت آن چگونه ممکن است؟ علم را گفتیم که در نوعی تقسیم بندی به سه نوع تقسیم می کنند: علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین. رایت به معنی پرچم است، اما پرچم دو گونه است، یک نوع پرچم که در شهرها قرار دارد و نسیمی هم بر آن می وزد. و نوعی دیگر از پرچم هست که از میدان نبرد آمده است، و آن درد و رنج میدان نبرد را هم درک کرده است؛ این رایت است، رایت آن پرچمی است که از میدان عمل بیرون آمده است.
"برگرفته از متن سخنرانی"