52 episodes

دربرنامه‌های توییتر اسپیس روزنامه ۸صبح که با حضور کارشناسان، تحلیل‌گران و فعالین سیاسی و مدنی برگزار می‌گردد، مسایل عمده و اساسی جامعه افغانستان به بحث گرفته می‌شود. در این برنامه‌ها، مخاطبان نیز فرصت پرسش و ابراز نظر دارند.

پادکست ۸صب‪ح‬ 8am Media

    • History

دربرنامه‌های توییتر اسپیس روزنامه ۸صبح که با حضور کارشناسان، تحلیل‌گران و فعالین سیاسی و مدنی برگزار می‌گردد، مسایل عمده و اساسی جامعه افغانستان به بحث گرفته می‌شود. در این برنامه‌ها، مخاطبان نیز فرصت پرسش و ابراز نظر دارند.

    پادکست هفتگی/۳۵: نقض حقوق بشر در افغانستان؛ آیا طالبان پاسخ‌گو خواهند شد؟

    پادکست هفتگی/۳۵: نقض حقوق بشر در افغانستان؛ آیا طالبان پاسخ‌گو خواهند شد؟

    افغانستان تنها کشوری‌ است که در آن، هیچ نهاد حقوق بشری فعال نیست؛ زنان به شکل کامل از فضای عمومی حذف شده‌اند و حوزه‌ خصوصی آدم‌ها نیز هر روز با فرمان‌های تازه‌ رهبر طالبان محدودتر می‌شود. ولی این همه‌ ماجرا نیست؛ آن‌چه شرایط را دشوارتر کرده، تبدیل جنایت به وظیفه یا مکلفیت است که امروز توسط ایدیولوژي طالب به اجرا گذاشته می‌شود. طبق این الگو، کسانی که مرتکب نقض حقوق بشر می‌شوند، نه‌تنها آن را عمل غیرانسانی نمی‌دانند که وظیفه‌شناسی و چه بسا وظیفه‎ اخلاقی می‌دانند. این کارکرد کور اخلاقی، نتیجه‌ تسلط ایدیولوژي‌ها و ساختارهای تمامیت‌خواه است. در این پادکست شما دیدگاه‌های مهمانان برنامه را درباره نقض حقوق بشر توسط طالبان خواهید شنید. سخنرانان در این پادکست خانم شبنم سیمیا، حقوق‌دان، خانم نظیفه جلالی، مدافع حقوق بشر و آقای محب‌الله تایب، مستشار و حقوق‌دان هستند. روزنامه ۸صبح شما را به شنیدن این پادکست دعوت می‌کند.

    • 2 hr 2 min
    «سخن زن/۱۸: صدای خفه شده زنان در حاکمیت طالبان؛ «کسی نیست صدای مرا بشنود

    «سخن زن/۱۸: صدای خفه شده زنان در حاکمیت طالبان؛ «کسی نیست صدای مرا بشنود

    و بارها قصد می‌کند از شوهرش جدا شود و از او به‌خاطر شکنجه و بی‌تفاوتی‌اش در قبال فرزندش شکایت کند، اما پس از حاکمیت طالبان هیچ نهادی نیست که به او کمک کند و هیچ دادگاهی نیست که برای دادخواهی حقش به آن مراجعه کند؛ زیرا گروه طالبان همه نهادهایی که از زنان حمایت می‌کنند را بسته است. او مجبور است به تنهایی جور روزگار را بر دوش بکشد: «فعلاً دستم از همه جا کوتاه شده، کسی نیست صدای مرا بشنود. می‌خواهم از شوهرم جدا شوم، اما هیچ راهی نیست که بتوانم این کار را کنم. حتا نمی‌توانم از خانواده‌ام کمک بگیرم؛ زیرا این ازدواجی بود که خودم خواسته بودم و هیچ کسی به ازدواج من با این مرد راضی نبود، نه پدر و مادرم و نه برادرانم. بارها پدرم مانع شد، اما فکر می‌کردم هیچ کسی بهتر از همین مرد نیست. چه می‌دانستم اشتباه می‌کنم. فعلاً در افغانستان هیچ کس و کویی ندارم. پس از آمدن طالبان همه رفتند حتا خانواده‌ام. اگر می‌بودند و در این وضعیت مرا می‌دیدند قطعاً مرا نجات می‌دادند. من هم جرئت ندارم به آنان در مورد وضعیت بد خود بگویم. بعد از فتن برادرانم تندخویی شوهرم هم زیاد شده و کسی نیست دست و لگدش را بگیرد تا مرا لت‌وکوب نکند. حالا هم برایش کار می‌کنم و هم شکنجه می‌شوم. همان که می‌گوید، «خود کرده را نه درد است و نه درمان».

    • 11 min
    سخن زن/۱۷: استوار می‌مانیم تا نشان دهیم که «قصه درس مفت» نمی‌شود

    سخن زن/۱۷: استوار می‌مانیم تا نشان دهیم که «قصه درس مفت» نمی‌شود

    ما دو تا فرق داشتیم. هنوز هم فرق داریم. هر جا ما را می‌بینند، حرفی در مورد ما یا علیه ما می‌گویند. هنوز شوهر نکرده‌ایم. بچه‌های قریه را یا ما انتخاب نمی‌کنیم یا آن‌ها ما را نمی‌گیرند. دیگرانی هم اگر گاهی آمدند، ما جواب کردیم که درس می‌خواهیم بخوانیم. حال خانواده می‌گوید که «قصه درس مفت» شد؛ اما برای ما هنوز مفت نشده ‌است. ما می‌مانیم تا دروازه مکتب و دانشگاه باز شود. ما می‌مانیم امیدوار و استوار تا آزادی و تا نشان دهیم که «قصه درس مفت» نمی‌شود.

    • 10 min
    سخن زن/۱۶:‌ من دیگر بی‌وطن شده‌ام

    سخن زن/۱۶:‌ من دیگر بی‌وطن شده‌ام

    بعد از آن طالبان همه‌جا را گرفتند. ا‌ولین کارشان هم بسته کردن مکاتب بود. با این کارشان، تمام رویاهای دختران افغانستان باد شد و به هوا رفت و من دانستم که دیگر این خاک وطن نمی‌شود. طالبان تمام شهر ما را گرفتند. مکتب را که برایم همچو بهشت بود، از من دزدیدند و رویا‌هایم را با خاک یک‌سان کردند. ما دختران را خانه‌نشین کردند. این هم بس نبود که به چادر و لباس ما هم گیر می‌دهند و بازداشت و اختطاف می‌کنند.

    • 10 min
    سخن زن/۱۵: زنده‌گی در سایه وحشت؛ لبخند پر‌رذالت طالبان در حین بازجویی آرامشم را گرفت

    سخن زن/۱۵: زنده‌گی در سایه وحشت؛ لبخند پر‌رذالت طالبان در حین بازجویی آرامشم را گرفت

    بعد از ظهر بود. نمی‌دانم چرا همیشه بعد از ظهرها این‌قدر برایم دلگیر است. نمی‌توانم در خانه بمانم؛ چون حس خفقان دارم. از سویی، نمی‌توانم بدون ترس و دلهره خانه را ترک کنم، چون از طالبان می‌ترسم. آن‌ها بارها مرا به خاطر بیرون رفتن با شوهرم تهدید و تحقیر کرده‌اند. آن روز اما دلم به‌شدت گرفته بود، ولی تنها بیرون رفتن برایم بیش‌تر ترسناک بود. برای همین از شوهرم خواستم با من و پسرم بیرون برویم. همان‌طوری که سه‌نفره جاده را پرسه می‌زدیم و از زنده‌گی پر از دغدغه و آینده فرزندم با هم صحبت می‌کردیم، ناگهان موتری با سرعت زیاد به سمت ما آمد. کنار ما که رسید، توقف کرد. با دیدن سرنشینان آن موتر که هر کدام با سر و وضع ژولیده و موهای دراز چهارچشمه به سمت ما نگاه می‌کرد، فهمیدم که جنگ‌جویان طالبان هستند.

    • 10 min
    سخن زن/۱۴: مسیر دشوار اما دست‌یافتنی آرزوها

    سخن زن/۱۴: مسیر دشوار اما دست‌یافتنی آرزوها

    از ایام کودکی وضعیت زنده‌گی خوبی نداشتم. با فقر به دنیا آمدم و با فقر بزرگ شدم. پدرم کارگر روزمرد بود و نمی‌توانست مصارف خانه و فرزندانش را به‌گونه درست مهیا کند. در ایام کودکی هیچ‌گاه نتوانستم لباس نو بر تن کنم و بازیچه‌ داشته باشم، ولی همان خواسته‌های کوچک برای هم‌بازی‌هایم فراهم بود و من نظاره‌گر لباس و چوری‌های رنگارنگی بودم که در ایام عید دوستانم بر تن و بر دست می‌کردند و با شور وشوق می‌خندیدند و شاد بودند. با دیدن آن‌ها احساس حقارت می‌کردم و با خود می‌گفتم ای کاش آن بوت و لباس بر پا و تن من می‌بود.

    • 12 min

Top Podcasts In History

The Rest Is History
Goalhanger Podcasts
American Scandal
Wondery
American History Tellers
Wondery
Dan Carlin's Hardcore History
Dan Carlin
Everything Everywhere Daily
Gary Arndt | Glassbox Media
Throughline
NPR