Description
.
نَقب
.
.
شبِ ما، بد فرجام، طولانی، بیمار است
شبِ ما در صدد ویرانیست
مرگ، همبستر ماست
همزاد است، لالاییست
میخها را زدهاند بر تابوت، در صف اعدامیم
بندگان هورمون!، خستگانِ تحمیل!
که به تشویق و عتاب تندادیم!
از چه باید ترسید؟، کهنهها؟!، زِهوارها؟!
خبرت هست زمان بیتاب است؟
اُفت و خیزها باید، تا بلوغی آید!
قافله، هرلحظه، قصد عزیمت دارد
بقچهات را آیا، کردهایی هیچ نگاه؟
یا تکاندی آیا، خانهی ایمان را؟
نکند آفتی در حفرهی جان جا مانَد؟!
تا قلم در دست است:
وقت مشق است هنوز
نوبت انشاءهاست
عاشقیها داریم
دل نبندیم به هر آرامش، یا به هر تسکینی
که، خودِ توفانیم
دست، در دست هم وُ پشت به پشت
ما، حقیقت داریم، من و تو "حق" هستیم
آدمیت داریم، مثل بذریم در خاک
زندگی سهم ماست، چهکسی حکمِ تحکم دارد؟
قلک دیروز را، بزنیم بر دیوار
باد هم میآید، تا کمی قد بکشیم
فرصتیست بیاما، بیشاید، بیتکرار
تا رهانیم خود را از غبار دیوار
شب بلند است ولی نیست به سرشاری ما
پیشِ ما کوتاه است، وز هوس میگوید وَ پلشتی زاید
شبِ ما تاب ندارد به زیباییها، در خودش میمیرد
شب ما میترسد، از هویدایی ما
ما، به بیداری خود نزدیکیم
ما، به هوشیاریِ هم میبالیم
عشق هم در زده وُ میگوید:
تو که خورشیدِ خودی، از بُن این چاه درآی
که طلوعت اینجاست:
در شب جادوها، کوچهی آدمخوار
.
.............................. وحید قاضینور . . .
Vahid GhaziNour
۲ فروردینماه ۱۴۰۲
https://www.instagram.com/p/CqFTeBLu4Ul/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
---
Send in a voice message: https://podcasters.spotify.com/pod/show/vahid-ghazinour/message