سحر بلبل حکایت با صبا کرد ۱۳۰
Listen now
Description
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۳۰ مفاعیلن مفاعیلن فعولن سحر بلبل حکايت با صبا کرد که عشق روی گل با ما چه‌ها کرد از آن رنگ رخم خون در دل (انداخت) افتاد وز آن (وز این) گلشن به خارم مبتلا کرد غلام همت آن نازنينم که کار خير بی روی و ريا کرد من از بيگانگان ديگر ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد گر از سلطان طمع کردم خطا بود ور از دلبر وفا جستم جفا کرد خوشش باد آن نسيم صبحگاهی که درد شب‌نشينان را دوا کرد نقاب گل کشيد و زلف سنبل گره‌بند قبای غنچه وا کرد به هر سو بلبل (بیدل) عاشق در افغان تنعم از (زان) ميان باد صبا کرد بشارت بر به کوی می‌فروشان که حافظ توبه از زهد ريا کرد وفا از خواجگان شهر با من کمال دولت و دين بوالوفا کرد Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
More Episodes
«««««🍷می‌بهـا»»»»» ایمیل جهت ارسال جنبش کاهدود [email protected] غزل نمره ۱۳۱ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن بيا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد هلال عيد به دور قدح اشارت کرد ثواب روزه و حج قبول آن کس (یافت) برد که خاک ميکده‌ی عشق را زيارت کرد مُقام اصلی ما گوشه‌ی خرابات است خداش خير دهاد آن که اين...
Published 09/25/24
Published 09/25/24
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۲۹ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن اگر نه باده غم دل ز ياد ما ببرد نهيب حادثه بنياد ما ز جا ببرد اگر نه عقل به مستی فروکشد لنگر چگونه کشتی از اين ورطه‌ی بلا ببرد؟ طبيب عشق منم باده (خور) ده که اين معجون فراغت آرد و انديشه‌ی خطا ببرد فغان که با همه‌کس غايبانه باخت...
Published 09/23/24