نزاری قهستانی
راحتِ روح من است، رایحة روحِ راح
تا به صباح از مسا، تا به مسا از صباح
ساقیِ طاووسفر، طوطیِ شکّر شکن
مرغِ سَحر را بگو، باز گشاید جِناح
خوابِ گران تا به کی؟ خیز! سبکمِی بده
اهلِ دل از مِی کنند، وقتِ سحر، افتتاح
از اَلَمِ حادثات، جز به می البتّه نیست؛
هیچ خلاص و فرج هیچ...
Published 10/31/24