نود - خارِ مغیلان:‌ حافظ
Listen now
Description
حافظ ‌یوسفِ گُم گشته بازآید به کنعان، غم مَخُور ‌کلبهٔ احزان شَوَد روزی گلستان، غم مخور ‌ای دل غمدیده، حالت بِه شود، دل بَد مَکُن ‌وین سَرِ شوریده باز آید به سامان، غم مخور ‌دورِ گردون گر دو روزی بر مُرادِ ما نبود ‌دائماً یکسان نباشد حالِ دوران، غم مخور ‌گر بهارِ عمر باشد، باز بر تختِ چمن ‌چَترِ گل در سر کَشی، ای مرغِ خوشخوان! غم مخور ‌ای دل اَر سیلِ فنا بنیادِ هستی بَر کَنَد ‌چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور ‌هان مَشو نومید چون واقِف نِه‌ای بر سِرِّ غیب ‌باشد اندر پرده، بازی‌هایِ پنهان، غم مخور ‌در بیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زد قدم ‌سرزنشها گر کُنَد خارِ مُغیلان غم مخور ‌گر چه منزل بَس خطرناک است و مقصد ناپدید ‌هیچ راهی نیست، کان را نیست پایان، غم مخور ‌حال ما در فُرقتِ جانان و اِبرامِ رقیب ‌جمله می‌داند خدایِ حالْ گردان غم مخور ‌حافظا در کُنجِ فقر و خلوتِ شبهایِ تار ‌تا بُوَد وِردَت دعا و درسِ قرآن غم مخور   ‌‌لینک های پادکست‌ ‌پادکست بوطیقا - قسمت بیستم ‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا‌ ‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا‌ ‌تماس : [email protected] Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
More Episodes
‌‌‌‌‌نزاری قهستانی ‌راحتِ روح من است، رایحة روحِ راح ‌تا به صباح از مسا، تا به مسا از صباح ‌ساقیِ طاووس‌فر، طوطیِ شکّر شکن ‌مرغِ سَحر را بگو، باز گشاید جِناح ‌خوابِ گران تا به کی؟ خیز! سبک‌مِی بده ‌اهلِ دل از مِی کنند، وقتِ سحر، افتتاح ‌از اَلَمِ حادثات، جز به می البتّه نیست؛ ‌هیچ خلاص و فرج هیچ...
Published 10/31/24
Published 10/31/24
‌‌‌‌مولانا ‌حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو ‌و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو ‌هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن ‌وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو ‌رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها ‌وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو ‌باید که جمله جان شوی تا لایق جانان...
Published 10/30/24