نود و پنج - دلبرِ پیچ پیچ: سعدی
Listen now
Description
سعدی ‌یکی خرده بر شاه غزنین گرفت ‌که حسنی ندارد ایاز ای شگفت ‌گلی را که نه رنگ باشد نه بوی ‌غریب است سودای بلبل بر اوی! ‌به محمود گفت این حکایت کسی ‌بپیچید از اندیشه بر خود بسی ‌که عشق من ای خواجه بر خوی اوست ‌نه بر قد و بالای نیکوی اوست ‌شنیدم که در تنگنایی شتر ‌بیفتاد و بشکست صندوق در ‌به یغما ملک آستین برفشاند ‌وز آنجا به تعجیل مرکب براند ‌سواران پی در و مرجان شدند ‌ز سلطان به یغما پریشان شدند ‌نماند از وشاقان گردن فراز ‌کسی در قفای ملک جز ایاز ‌نگه کرد کای دلبر پیچ پیچ ‌ز یغما چه آورده‌ای؟ گفت هیچ ‌من اندر قفای تو می‌تاختم ‌ز خدمت به نعمت نپرداختم ‌گرت قربتی هست در بارگاه ‌به خلعت مشو غافل از پادشاه ‌خلاف طریقت بود کاولیا ‌تمنا کنند از خدا جز خدا ‌گر از دوست چشمت بر احسان اوست ‌تو در بند خویشی نه در بند دوست ‌تو را تا دهن باشد از حرص باز ‌نیاید به گوش دل از غیب راز ‌حقیقت سرایی است آراسته ‌هوی و هوس گرد برخاسته ‌نبینی که جایی که برخاست گرد ‌نبیند نظر گرچه بیناست مرد ‌‌‌لینک های پادکست‌ ‌پادکست بوطیقا - قسمت بیستم و دوم ‌شبکه های اجتماعی : یوتوب بوطیقا | اینستاگرام بوطیقا | تلگرام بوطیقا | توییتر بوطیقا‌ ‌حمایت مالی از پادکست : حامی باش بوطیقا‌ معرفی پادکست : پادکست متاب ‌تماس : [email protected] Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
More Episodes
‌‌‌‌‌نزاری قهستانی ‌راحتِ روح من است، رایحة روحِ راح ‌تا به صباح از مسا، تا به مسا از صباح ‌ساقیِ طاووس‌فر، طوطیِ شکّر شکن ‌مرغِ سَحر را بگو، باز گشاید جِناح ‌خوابِ گران تا به کی؟ خیز! سبک‌مِی بده ‌اهلِ دل از مِی کنند، وقتِ سحر، افتتاح ‌از اَلَمِ حادثات، جز به می البتّه نیست؛ ‌هیچ خلاص و فرج هیچ...
Published 10/31/24
Published 10/31/24
‌‌‌‌مولانا ‌حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو ‌و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو ‌هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن ‌وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو ‌رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو از کینه‌ها ‌وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو ‌باید که جمله جان شوی تا لایق جانان...
Published 10/30/24