NourBakhsh - Davood Azad
Listen now
Description
نوربخش - داود آزاد و دراویش خانقاه نعمت‌اللهیآلبومی منتشر نشده و اجرا شده در خانقاه نعمت‌اللهیاز من جدا مشو که توام نورِ دیده‌ایمحبوبِ جان و مونسِ قلبِ رمیده‌ایاز دامنِ تو دست ندارند عاشقانپیراهنِ صبوریِ ایشان دریده‌ایاز چشمِ بختِ خویش مبادت گزند از آنکدر دلبری به غایتِ خوبی رسیده‌ایمَنعم کُنی ز عشقِ وی ای مفتیِ زمان!معذور دارمت که تو او را ندیده‌ایآن سرزنش که کرد تو را دوست حافظابیش از گلیمِ خویش مگر پا کشیده‌ایحافظبا خدا هرکه آشنا باشدفارغ از یادِ ماسوی باشدهرکه بیمارِ او شود، دانددردِ او را خدا دوا باشدخودپرستی خداپرستی نیستاین حقیقت بیانِ ما باشدنیست می‌باش تا که هست شویهستِ مطلق، عیان، خدا باشدقطره خود را ندید دریا شداین بقا بوَد، آن فنا باشداختلافی میانِ رندان نیستهرکه شد رند باصفا باشد«نوربخشِ» تمامِ خلق یکی‌ستآینه گر هزارها باشدجواد نوربخشبمیرید بمیرید در این عشق بمیریددر این عشق چو مردید همه روح پذیریدبمیرید بمیرید وزین مرگ مترسیدکز این خاک برآیید سماوات بگیریدبمیرید بمیرید وزین نفْس ببُرّیدکه این نفس چو بندست و شما چو اسیریدیکی تیشه بگیرید پیِ حفره‌ی زندانچو زندان بشکستید همه شاه و امیریدبمیرید بمیرید به پیشِ آن شهِ زیبابرِ شاه چو مُردید همه شاه و شهیریدبمیرید بمیرید وزین ابر برآییدچو زین ابر برآیید همه بدرِ منیریدخموشید خموشید خموشی دمِ مرگستهم از زندگی‌ست اینک ز خاموش نفیریدمولانابی‌عشق جهان بلاست یک‌سرناکامی و ابتلاست یک‌سرهرکس که به عشق آشنا نیستبیگانه به چشمِ ماست یک‌سرعشق است اساسِ آفرینشهرچیز از آن به‌پاست یک‌سرهر دل که نسوزد از غمِ عشقجایِ هوس و هواست یک‌سرگر اهلِ دلی به عشق رو کنناسوخته‌دل بلاست یک‌سرعمری دلِ «نوربخش» با عشقآسوده ز ماسوی‌ست یک‌سرجواد نوربخشباطن و ظاهرم تویی، من نه منم نه من منمغایب و حاضرم تویی، من نه منم نه من منمخلق نمود و بود تو، من عدم و وجود توعینِ مظاهرم تویی، من نه منم نه من منمسایه و روشنم تویی، گل تو و گلشنم توییمنظر و ناظرم تویی، من نه منم نه من منمنیستی از تو هست شد، عالمی از تو مست شدباده و ساغرم تویی، من نه منم نه من منمقهرِ منی و الفتم، نورِ منی و ظلمتممؤمن و کافرم تویی، من نه منم نه من منمدر سرِ من هوایِ تو، خلوتِ دل سرایِ توشاهد و ساغرم تویی، من نه منم نه من منمای تو سُروربخشِ من، مهری و «نوربخشِ» منآیتِ باهرم تویی، من نه منم نه من منمجواد نوربخششکر لله که درِ میکده باز است هنوزدلِ رندانِ جهان، محرمِ راز است هنوزداد بر بادِ فنا آتشِ می هستیِ مادلِ سودا زده در سوز و گداز است هنوزنکند ذوقِ جنون باده پرس
More Episodes
اهل راز – زخمه‌هایی از عبدالحسین‌خان صبا در شور، بیات اصفهان و بیات زندعبدالحسین‌خان صبا برادر بزرگ‌تر ابوالحسن صبا و فرزند دکتر ابوالقاسم کمال السلطنه و از نواده‌های فتحعلی خان صبا، ملک الشعرای دربار قاجار بوده است. او در خانواده‌ای تولد یافت که اهل هنر و ادبیات و طبابت بودند.ما از عبدالحسین‌خان...
Published 10/23/24
یار مهربان – جلیل شهناز، حبیب‌الله بدیعی و جهانگیر ملک سپاس از بهنود عزیز بابت ارسال این اثر نغماتی در بیات زند، دشتی، بیات اصفهان و شوشتری 
Published 10/21/24
Published 10/21/24