Description
خاطرات روسپیان سودازده ی من اثر گابریل گارسیا مارکز با ترجمه امیر حسین فطانت
روزنامه نگاری که همه عمرش را بی زن و فرزند و در تنهایی گذرانده در 90 سالگی بار دیگر عشق را تجربه می کند و دلدادگی پیرانه سر زندگانی اش را دگرگون می سازد. نگاهش به محیط اطراف و آشنایانش را سمت و سویی دیگر می بخشد و تصویری تازه از عالم و هستی را برایش رقم می زند، باعث می شود گذشته اش را به گونه ای نو بازشناسد و آینده مبهم و ظاهرا پایان یافته پیش رویش را یکباره نوید بخش بیابد. طرفه آنکه دلبندش دختری است 14 ساله و عامی و بی سواد.
داستان این کتاب بر خلاف اغلب داستان ها که از آغاز کتاب چهارچوبی کلی دارند و به ترتیب سعی در معرفی شخصیت ها و مکانها و وقایع دارند و با پیشرفت داستان تغییرات حالات و رخ دادها را بیان کرده و در واقع داستان و شخصیت ها را پس از عبور از ماجراهای رخ داده به انتها می رسانند، از انتهای یک زندگی شروع می شود. یعنی شخصیت اول این داستان جوان و یا زیبا نیست. فرصت زیادی ندارد و توانایی چندانی تغییر در زندگی خود ندارد.او پیرمردی است نود ساله که عمر خود را سپری کرده و در افسردگی فرو رفته است. چیزی که او را وارد این داستان می کند شاید همین افسردگی و یا نزدیک احساس کردن مرگ باشد، چرا که او ظاهرا از زندگی پیش از نود سالگی خود خاطرات چندانی ندارد، خاطراتی که فقط به عشقبازیهای از روی هوس او و یا احساسهای کوتاه مدت و آتشین او در برخورد با کسی است که با او تصمیم ازدواج می گیرد و در نزدیکی مراسم از زیر آن شانه خالی میکند، محدود می شوند. تنها خاطره خوب او از گذشته مربوط به خاطرات کمرنگی از مادرش است که پایان تلخ زندگی او نیز او را در این باتلاق گرفتارتر می کند.