Description
بخشهایی از کتاب چکیده تاریخ ایران
«ولی این بار ایرانیان با مقاومت بیشتری به جنگ با خالد پرداختند. بهطوری که خالد از این پافشاریِ ایرانیان در خشم شد و قسم یاد کرد که از خون دشمن چرخهای آسیاب آبی را به حرکت درآورد و از آن گندم، آرد کند و چون تحقق چنین قسم وحشیانه و بیپایهای غیرممکن بود، بزرگان سپاه عرب چنین تدبیر کردند که بر خون جاری ایرانیان آبی بیفزایند و با کمک آب خونآلود چرخهای آسیاب را به حرکت درآورند و چنین کردند و خالد را از این سوگندی که یاد کرده بود رهاندند. خالد تا آخرین جنگ خود در ایران (۶۳۴ میلادی) قساوت بینظیری از خود نشان داد و سپس به امر خلیفه فرماندهی لشکر را به مُثَنّی واگذار نمود و بهرغم میل باطنی خود ایران را ترک کرد. میتم سپهبد ایرانی، لشکر عرب را محاصره کرد ولی مثنی توانست اعراب را از محاصره نجات بخشد. دولت یزدگرد تازه متوجه شد که خطر اعراب را خیلی دستکم گرفته است. در پاییز ۶۳۶ میلادی، سپاه ایران در محل قادسیه اردو زد. «سعد ابن ابی وقاص» فرماندهی لشکر مقابل را به عهده داشت. سربازان ایرانی که به بهترین سلاحها خود را مجهز میدیدند و فیلان درشت پیکری را در جنگ شرکت داده بودند، هنوز با دیدهی حقارت به دشمنانی مینگریستند که با چهرههای آفتاب سوخته و گردآلود و البسهی ژنده و پاپوشی از پوست پاره و سپرهایی از پوست گاو، به مقابلهشان آمده بودند. همین ارزیابی غلط بود که به آن روزشان انداخت. جنگ قادسیه در اوایل سال ۶۳۷ میلادی، سه روز و به روایتی چهار روز، طول کشید، و در روز آخر که باد شن به نفع اعراب بر صورت سربازان ایرانی وزیدن گرفت و اعراب این پدیده را یاری خداوند تلقی کردند، برتری سپاه اعراب مشخص گشته بود. یزدگرد چون خبر شکست قادسیه را شنید بهشتاب تیسفون را رها کرد و پایتخت به دست اعراب افتاد. جمع غنایم و وجه نقد و اشیای قیمتی بنا به روایات مختلف به حدود ۹۰۰ میلیون درهم سرمیزد.»
---
Send in a voice message: https://anchor.fm/masoud-moosavi/message