Description
در قسمت دوم قصه میشنویم که خفناسور میخواهد سینا را به دنیای قصههای دایناسوری ببرد. جایی که سینا همیشه آرزوی دیدنش را داشت. سینا برای رسیدن به آرزویش، با مشکلات و خطرات زیادی رو به رو میشود، اما همهی آنها را با شجاعت پشت سر میگذارد و مشتاقانه به سوی سرزمین رویاهایش میرود. 🦕
در دنیای قصههای دایناسوری، بعد از اینکه لذت رسیدن به آرزویش را درک کرد، فهمید که آنجا به اندازهی کافی برایش امن نیست و ممکن است جانش به خطر بیفتد. در همان لحظه با صدای رعدی متوجه میشود که در خانهی خودش است و خفناسور هم در دنیای خودش مانده است. آنجاست که حس میکند خانهی خودش امنترین جای دنیاست و با آرامش به خواب میرود. 😇
من قصه را طوری نوشتهام که کودک خودش تصمیم بگیرد که تمام اتفاقات خواب بوده یا واقعیتی دلپذیر. از شما والدین و مربیان عزیز هم خواهش میکنم که به کودک اجازه دهید تا برداشت شخصی خودش را داشته باشد. 😉
گوش دادن دادن به این قصه، تخیل و خلاقیت کودکان را افزایش میدهد و کمک میکند تا خیالشان به پرواز درآید. پیامی که در دل تمام این ماجراجوییها به طور ناخودآگاه به کودک انتقال میابد، این است که آرزوهای ما ارزش جنگیدن دارند و اگر میخواهیم رویاهایمان را عملی کنیم، باید از ترسهایمان عبور کنیم و با استفاده از قدرت تفکر، دشواریهای راه را هموار کنیم. اما در نهایت، فراموش نکنیم که خانهای داریم که دلگرمی و مأمن همیشگی ماست.🥰
یادتان باشد که کامنتهای شما باعث دلگرمی من در ادامهی مسیر داستاننویسی برای کودکان است ✍️
اگر قصهها را دوست دارید، حتما آنها را برای دوستان و آشنایانتان بفرستید. 👥
سایت حامی باش، راهی برای حمایت مالی از نسیم قصههاست:
https://hamibash.com/nasimegheseha
See acast.com/privacy for privacy and opt-out information.