Description
«بوق بوقی» یک شعر کودکانه است که در آن ماجرای یک ماشین نقل می شود. ماشینی به نام بوقبوقی که برای هر کاری بوق میزد و سر و صدا راه میانداخت و هر حسی که داشت با بوق زدن اعلام میکرد. اما یک روز با قطاری روبهرو میشود و متوجه میشود که قطار فقط در مواقع خطر بوق میزند و به همین دلیل، این بوق برای همه مهم است.
بعد از این، بوقبوقی به فکر فرو میرود و سکوت را انتخاب میکند. برای مدتی احساساتش را حتی با بوق هم نشان نمیدهد. اما در آخر، وقتی میبیند که این هم باعث میشود تا دیگران احساس او را به درستی درک نکنند، تصمیم میگیرد به زبان ماشینی «حرف» بزند.
در واقع، کودک با گوش دادن به این شعر، به طور غیرمستقیم «بیان احساسات» به کمک کلمات و جملات را یاد میگیرد. میآموزد که جیغ و داد یا سکوت، هیچکدام به درک احساساتشان توسط دیگران کمکی نمیکند. اگر دوست دارند احساساتشان درک شود، باید حرف بزنند. و بیان احساسات موضوعی است که خیلی از ما آدم بزرگها هم در انجام آن مشکل داریم.
اگر مهارت ارتباط کلامی را از کودکی در فرزندانمان پرورش دهیم، بسیار میتواند در تمام طول زندگی برایشان کارگشا باشد.
به امید اینکه این روایت شعرگونه مورد پسند گلهای نازنینم قرار گیرد.
اگر قصهها را میپسندید، آنها را با پدرها و مادرهایی که میشناسید به اشتراک بگذارید.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.