Description
اکوانِ دیو در شاهنامه به هیئت گورخر وحشی، گلههای اسب کیخسرو را آسیب میرساند. رستم در نبرد با این دیو، هر بار که سوار بر رخش، به او یورش میبرد، دیو ناپدید میشد. در این نبرد رستم، خسته در کنار چشمه ای به خواب میرود و در آن زمان اکوان به او میتازد و او را با زمین اطرافش بلند کرده و به هوا می برد و به رستم میگوید که او را به دریا افکند یا به کوهستان؟، رستم چون میداند که کار دیو واژگونه (برعکس) است، کوه را انتخاب میکند و «چون به آب افکنده میشود» با شنا خود را نجات میدهد. بعد از آن دیو را یافته با او رو به رو میشود و برای شکست او نام خدا را بر زبان میآورد تا دیو جادو به کار نبندد و سر دیو را میبرد.
محمد جعفر یاحقی نیز در کتاب «فرهنگ اساطیر ایران» اشاره کردهاست که برخی پژوهشگران، اکوان را همان اکه منه یا اکومن دانستهاند و برخی دیگر آن را همتای دیوباد چینی تلقی کردهاند.[۱]