قسمت 12 - دوش رفتم به در میکده خواب‌آلوده
Listen now
Description
دوش رفتم به در میکده خواب آلوده خرقه تردامن و سجاده شراب آلوده آمد افسوس‌کنان مغبچۀ باده‌فروش گفت بیدار شو ای رهرو خواب‌آلوده شست‌وشویی کن و آنگه به خرابات خرام تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده به هوای لب شیرین‌پسران چند کنی جوهر روح به یاقوت مذاب آلوده به طهارت گذران منزل پیری و مکن خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به‌در آی که صفایی ندهد آب تراب‌آلوده گفتم ای جان جهان دفتر گل عیبی نیست که شود فصل بهار از می ناب آلوده آشنایان ره عشق در این بحر عمیق غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده گفت حافظ لغز و نکته به یاران مفروش آه از این لطف به انواع عتاب آلوده
More Episodes
صبحدم مرغِ چمن با گلِ نوخاسته گفت ناز کم کن که در این باغ، بسی چون تو شکفت گل بخندید که از راست نرنجیم، ولی هیچ عاشق سخنِ سخت به معشوق نگفت گر طمع داری از آن جامِ مُرَصَّع می لعل درّ و یاقوت به نوکِ مژه‌ات باید سُفت تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد هرکه خاکِ درِ میخانه به رخساره...
Published 09/15/24
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟ چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است؟ جانا به حاجتی که تو را هست با خدای کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است ای پادشاه حسن، خدا را، بسوختیم آخر سؤال کن که گدا را چه حاجت است ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست در حضرت کریم، تمنا چه حاجت است محتاج قصه...
Published 08/15/24