Episodes
قسمت پنجاه
پادکست میوسن- رقصیدن در معمای ساعتهای گرد
نویسنده و راوی: میوسن
***
شاید حق با اون بود. شاید جواب تمام سؤالاتم، دقیقاً همینجا بود، توی قدمهایی که هر روز میزنم، توی مکالمات کوچیک، توی نگاه آدمها. شاید همهمون توی یه دایره میچرخیم و فقط منتظریم یه نفر بگه:
“اینجا رو نگاه کن! همینجاست.”
داستان از اون روز عجیب شروع میشه که همه چیز روی دور تکرار افتاد،
یعنی چه اتفاقی افتاده؟ یعنی از لوپ خارج میشم؟!
...
پ.ن: رفیق، پازلهارو به سلیقهی خودت بچین و اون شکل واحد رو برای ذهنت...
Published 10/09/24
قسمت چهل و نهم
پادکست میوسن - سه زمان، سه فرد، سه انتخاب
نویسنده و راوی: میوسن
تیتراژ پایانی: آیدا
***
سه، عددی که همیشه برام ساده و بیاهمیت میاومد، عدده دیگه!!!، درست در سومین فصل سال معنای تازهای در زندگی من پیدا کرد. وقتی با دوربین گوشی از توی آینه آسانسور سلفی میگرفتم که شد عکس تصویر من یعنی سه شخصیت با ماهیت واحد.
این داستان از جایی شروع نمیشه و به نقطه مشخصی هم ختم نمیشه، بلکه به سه زمان مختلف و سه مکان متفاوت پیوند میخوره؛ گذشته، حال و آینده. هر بخش از زندگی من به طرز عجیبی با...
Published 09/26/24
پادکست میوسن - جبر و اختیار بازیکن گرفتار شده
قسمت چهل و هشتم
شروع فصل پنجم
نویسنده و راوی: میوسن
راوی مهمان: دایانا
صدای استفاده شده در این قسمت:
احمد شاملو- آخر بازی
تیتراژ پایانی: آیدا
***
یه سکوت مطلق بود. سایهها توی گوشهی مانیتور جا خوش کرده بودن، منتظر یه دستور، یه حرکت، یه تصمیم. انگشتام آروم روی کیبورد میشینه. ضربان قلبم با هیجان و اضطراب قاطی میشه. نمیدونم این تصمیمی که میخوام بگیرم، چی به بار میاره. حتی نمیدونم این نامهای که یک دفعه ظاهر شده، از کجا اومده.
شروع به تایپ...
Published 09/12/24
نویسنده و راوی: میوسن
صدای استفاده شده در این قسمت:
عباس کیارستمی
و قسمتی از متن غزل ۲۰۲۹ از دیوان شمس تبریزی برای قسمتی از پازل این قسمت استفاده شده است.
تیتراژ پایانی: آیدا
***
وقتی بدنیا اومدیم، از همون اول با تجربه کسب کردن و خطا داشتن و بردن و باختن، یاد گرفتیم که حواسمون به تعادل داشتن باشه که زمین نخوریم،
که همینطوری بتونیم صحیح وسالم بریم جلو،
حالا جلو چه خبره، هنوز پر از سواله؟!
ولی زدن در ک...مون که سریع برو جلو، فرصت مکث کردن نداری،
ما حتی در مورد گذشتمون نمیدونیم اونم بحث...
Published 02/20/24
پادکست میوسن - جاودانگی یا تو، اون و هُپ(هوپ) بی تصویر
نویسنده و راوی: میوسن
صداهای استفاده شده در این قسمت:
محمد مختاری
ابراهیم حامدی( ابی)
و شعری از فریدون مشیری برای قسمتی از پازل اینقسمت استفاده شده است.
تیتراژ پایانی: آیدا
***
دنیای بدون آینه چطوریه؟ یا بهتر بگم، اگه آینه وجود داشته باشه روزی به سمتش بری ببینی هیچ تصویری از خودت نشون نمیده، چه واکنشی داری؟ یا اینکه از کنار یه منبع نوری رد میشی و هیچ سایهای از خودت نمیبینی، واکنشت چیه؟
حالا اینها رو یه گوشه ذهنت نگه دار، عشق به...
Published 01/10/24
پادکست میوسن- دوپامینی برای خارج کردن آخرین مهره
نویسنده و راوی: میوسن
تیتراژ پایانی: آیدا
---
عدد تاس هرکی کمتر شد اون بازی رو شروع میکنه، من و تو، تاس بریز، من سه تو پنج،
تجربه بازی نشون داده که هرموقع من بازی شروع کردم،برنده بازی من هستم،
خطای پیشبینی از همینجا شروع میشه،یعنی دلیلی وجود داره که این دست هم برنده بشم؟
***
یعنی مغز همیشه دنبال یه الگوئه که وقتی یه جریان چندبار تکرار میشه و اتفاق میفته، دنبال نشونههایی در اون لحظه میگرده، که اون لحظه شرایط چطوری بوده، هرموقع اون نشونهها...
Published 11/10/23
نویسنده و راوی: میوسن
تیتراژ پایانی: آیدا
***
آدمها در یه چیز مشترکن اونم حس متفاوت بودنشونه.
هرچی میایم جلوتر کولمون رو پر میکنیم با لحظههایی که گذشتند و خاطره شدن، فقط هرزگاهی درشون میاریم
نگاشون میکنیم دوباره توی کولمون میچپونیم.
کوله هربار سنگینتر و سنگینتر میشه و راه رفتن و دقتمون کمتر، لازمه خیلی چیزها رو خاک کنیم.
خاکش کن بیا یه لیوان خاکشیر...
Published 09/28/23
قسمت چهل و سه
پادکست میوسن- آقای رنگی و حقیقت پنهان پوسترهای روی دیوار
نویسنده و راوی: میوسن
تیتراژ پایانی: آیدا
---
سلام
رنگی هستم وقت گرفته بودم.
بله وایستین چک کنم.
نوبتتون برای ساعت ۷ بشینین،
آقای سبز اومدن بیرون، بعدش شمایین.
باشه
ساعت دیواری عدد ۶:۲۰ رونشون میده.
-جناب رنگی نوبت شماست، بفرمایید.
اقای سبز با صورتی رنگ پریده و بهم ریخته بیرون اومد و من وارد شدم...
***
بدون رنگی روی واقعیتها، میریم به دنبال کشف حقیقت.
برای قسمتی از روایت این قسمت از سهگانهی نیویورک اثر پل استر...
Published 07/14/23
نویسنده و راوی: میوسن
نیمه گمشده چیست یا کیست؟
عرض شود ما که به این دنیای خاکی شما اومدیم و جاتونو تنگ کردیم،
هدفی نداشتیم جز کشف و حل معمای راز هستی،
البته بعد اینکه فهمیدم من کیم و برای چی به اینجا اومدم،
جلو رفتم
داشتم میگفتم مارو کشیدن بیرون،
کردنمون توی دنیای واقعی، گفتن همینجا میگردی از این دنیا پاتو اونورتر نمیذاری برا خودت بازی میکنی تا به موقعش بهت بگیم که وقت...
Published 07/02/23
پادکست میوسن- مغالطه قمارباز در قمارخانه ی ارواح
نویسنده و راوی: میوسن
آهنگ پایان: آیدا
***
ما که جبران مافات خودرا نه در مال، بلکه در جان خود قمار میکردیم، ما رسیدنهای واقعیمان را برای باور اندوخته ی خاکیمان صرف میکردیم، روح همدیگر را به نگاهی زیرکانه میپاییدم شاید خطایی دهد، شاید خطایی دهد و ما آن را از برای خود کنیم و به باطن پلید شعف مکیدن روح داشته باشیم، شاید خمی نااگاهمان، اگاهانه صاف شود، مایی که مسحور جاذبه بودیم، دو دستی چسبیده بر کف، روح سرکشمان را به بالا سوق میدادیم، ما که دست...
Published 05/05/23
نویسنده و راوی: میوسن
راوی و متن مهمان: شقایق بر اساس متنی از آیدا احدیانی از وبلاگ پیاده رو
تیتراژ پایانی: آیدا
***
هیچ صیادی به وقت شکار حضور خود را اعلام نمیکند آن قدر به مرگهای متوالی در فواصل منظم دم و بازدم، تن می دهد تا قربانی در ذره ذره ی هوای اطرافش بوی نیستی او را استشمام کند.
***
در این روزهایی که همه متاثر از زندگی و خبرهای ناراحت کننده هستیم، هدف از انتشار پادکست داشتن یه لحظهای هرچقدر کوتاه برای خود و گردگیری ذهنیست و صد البته هدف فراموش کردن نیست، هدف تنها استراحت دادن به...
Published 04/09/23
قسمت سی و نهم
پادکست میوسن- خطخطی خطاتو با لذت اسنیف کن.
نویسنده و راوی: میوسن
راوی و متن مهمان: شقایق
تیتراژ پایانی: آیدا
---
یه مدت بود برای فرار از فکرهای خط خطی، دنبال ترسیم یه شکل واحد بودم، یه تصویری که بدونم یکی از خطهای خط خطی برای کدوم...
Published 03/05/23
راوی و متن مهمان: مریم دیاف (در تلازم بینمان نقطه عطفی بیاب که گر دست روزگار بینمان جدایی افکند آن نقطه را ببلعم.)
تیتراژ پایانی: آیدا
موسیقی استفاده شده در متن پادکست، با کمی تغییر، آهنگ گرداب از گروه ماخولا.
و:
Iday-1,2
---
هیچ نمیدیدم و فقط در هم پیچیده و تاب خورده و لولیده شدن بود که حس میکردیم.
به هم چسبیده بودیم، و فقط یکی شدن نگاهمون رو حس میکردیم،
ما به حس در هم...
Published 12/28/22
روز شنبه بود برای اولین بار مدت دیوونگیم از عاقلیم بیشتر شد.
شنبهها عادت داشتم با پریچه قدم بزنم، از موقعی که دیوونه شدم پریچه برنامه پیادهرویشو با معین هماهنگ کرد...
---
ممنونم از تمام شنوندههای پاکست میوسن که با پیغامهاشون انرژی خوبی منتقل میکنند،
ممنونم از بهداد عزیز که صداش رو در شروع اپیزود میشنوین.
امیدوارم این قسمت تلنگری باشه به ذهنهای باز شما.
.این اپیزود با احترام به تمام مطالبات به حق مردم سرزمینم تقدیمتون میشه.
میوسن رو در شبکه های اجتماعی زیر میتونین دنبال...
Published 12/11/22
بعد از انتشار فصل سوم مدتی برای استراحت نبودم، که از آخرین دیدار ما تا امروز نزدیک شش ماه طول کشید، قرار بر این بود که فصل چهارم در شهریور ماه منتشر بشه که درگیر دوران عجیب و تاریخی در کشور بودیم و به احترام روزهای که درگیرش بودیم و هستیم تصمیم براین شد که انتشار فصل جدید رو مدتی عقب بندازیم،...
Published 11/26/22
کلمات همیشه این قدرت را ندارند که آدمهای خیلی خوشحال یا خیلی غمگین را ارضا کنند! زیرا آخرین حدِ بیانِ خوشحالی زیاد و یا غم زیاد سکوت است...!نکته:ممنون میشم برای شنیدن این قسمت از فیلترشکن استفاده کنین.پ.ن: در این قسمتی گذری به قسمتی از روایت هملت داریم که مفهوم این قسمت رو واضحتر میکنه.برای شنیدن این قسمت ذهنت رو باز بذار و کمی صبر کن، صبر کن، صبر کن، تا برات واضحتر بشه...میتونین شنونده پادکست میوسن در تمام پادگیرها باشید و در شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و توییتر هم با همین اسم ما را...
Published 06/16/22
یهو بعضی اوقات فکرها کاری باهات میکنن، همه چیزتو گم کنی، نه میدونی کجایی نه میدونی چه ساعتیه نه میدونی چه سالیه نه میدونی چه روزیه؟یهو به خودت میای که کسی نمیبینتت، موقعی توجه میکنن که بهشون بخوری و تکونشون بدی، اونجاست که بهت میگن: حواست کجاست دیوونه؟!نکته:ممنون میشم برای شنیدن این قسمت از فیلترشکن استفاده کنین.برای شنیدن این قسمت ذهنت رو باز بذار و کمی صبر کن، صبر کن، صبر کن، تا برات واضحتر بشه...میتونین شنونده پادکست میوسن در تمام پادگیرها باشید و در شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و...
Published 05/06/22
نکته: لطفا برای شنیدن قسمت از فیلترشکن استفاده کنید.---هرزگاهی مینشستمو دونه دونه چرخدندههامو در میاوردم گردگیری میکردم و روغنکاریش میکردم، دوباره سرجای خودش وصل میکردم، تا الان قطعهای عوض نکردم،ما چرخدندهای ها، فقط دستور حرکت، حرکتمون میداد.چخ چخ چخ...پ.ن: ممنونم از شقایق عزیز که راوی برشی از روایت این قسمت بود.موزیک این قسمت از کارهای بامداد افشار عزیز.میتونین شنونده پادکست میوسن در تمام پادگیرها باشید و در شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام و توییتر و کلاب هاوس هم ما را دنبال کنین.پست...
Published 04/19/22
وقتی زیاد تو جای تاریک میمونی اولش چیزی برات واضح نیست ولی به مرور همه چیز خودش رو یخورده بیشتر بهت نشون میدن.---قسمتی از اطلاعات این قسمت برگرفته از پادکست دادارخوانش بخشی از روایت رو بانو شقایق به عهده گرفت و ازش ممنونم.این قسمت اواخر اسفند ۱۴۰۰، آخرین روزهای قرن منتشر شد. باشد که دغدغهها و فکرها و حرفها برسد به دست قرن جدید.ممنون که با پادکست میوسن همراه بودید.سال خوبی براتون آرزو میکنم❤️
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
Published 03/19/22
تو سیاره ما خودزندگی عمل قبیح و بدیه، بعد چند هزارسال باید همه چیز رو تموم کنیم و ادامه داستان در این قسمت...قسمتی از این قسمت برگرفته از شعر حسین پناهی و قسمتی کوتاهی از جنگ چهرهی زنانه ندارد اثر سوتلاناالکساندورنا اکسیویچ استفاده شد و بقیه روایت هم از میوسن.ممنون از بانو شقایق که بخشی از این قسمت رو با خوانش خوبش پیش برد.و ممنونم از تکتک شما که با میوسن همراهی میکنین و قسمتی از ذهن و فکرتون رو به مجموعه قرض میدین.امیدوارم این پادکست تاثیر هرچند کوچک در دقیقتر شدن به موضوعات و حل معماهای...
Published 03/07/22
ممنونم از دوستان خوبم که صداشون رو در این قسمت میشنوین، آریای عزیز و شقایق عزیز.قسمتی از متن این قسمت از نظر نیچه درباره حقیقت و شعر پاسخ از مهدی اخوان ثالث برگرفته شده که امیدوارم با دقت بیشتری ذهنتون رو به شنیدن این قسمت قرض بدین و مثالها، استعارهها، عددها، روایتها رو بتونین از واقعیت خارج کنین و حقیقت این قسمت رو کشف کنین.اگه از شنیدن پادکست میوسن راضی بودی اونو با دوستای همفکرت هم به اشتراک بذار.پ.ن: میوسن در در شبکهها اجتماعی هم میتونین دنبال کنین.پادکست میوسن، تلنگرهایی به...
Published 02/13/22
قسمت بیست ونهم همه چیزش ما بین نفسی که اول گرفتیم تا موقعی که اون نفس رو پس بدیم گفته شد.دم و بازدمت چقدر طول میکشه؟!تو همون فاصله یه عالمه چیزها میان و میرن، حتی یه قسمت هم میاد و تموم میشه.یه عالمه حرف حرف حرف حرف هم اون لالوها خودشو مخفی میکنه، یخورده با انگشتات لای کلمهها روباز کن شاید اون پشت یه چیزی مخفی شده باشه...آروم آروم، سرعت کلمهها و حرفهای پشت سرشون واست واضحتر میشه...پ.ن: در خلال روایتهای غیرخطی وماجرای این قسمت از یک جملهی شاملو و سه جمله از لوری مور استفاده...
Published 12/26/21
رفیقامو گم کردم، با هم میومدیم،یه لحظه مکث کردم، خم شدم بند کفشمو محکم ببندم،بلند شدم دیدم هیچکی نیست،اونا تمام خاطراتم و تعریفم بودند،الان نمیدونم بگم من کیم کجا زندگی میکنم، وقتی کسی نباشه که تاییدت کنه...در این ماجرا برشی از اشعار شاملو و حافظ استفاده شده، در تیکه پازل دیگه این قسمت، از صدا و متن دوست خوبم بانو شقایق هم استفاده شده و ممنون از لطفتش.امیدوارم برای این قسمت ذهنتون رو باز کنین بدون هیچ نویز اضافهای مسیر وارد شدن تک تک جملههارو باز کنین،میوسن رو به دوستای همفکرتون هم پیشنهاد...
Published 11/24/21
ما تو دورهای زندگی میکنیم که کسی لبی برای صحبت نداره، فقط دوتا گوش بلند داره که صدای ذهن رو بشنوه، دوتا چشم هم برای اینکه احساس ذهنی رو بشه توش دید، یهنگاه میکنی و گوشتو تیزتر میکنی و چک میکنی که حرف به حالت چشم میاد یا نه،بمونی، داستان بی لب شدنمون روبهت میگم،
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
Published 10/20/21