.
عبور
.
.
با تو میرقصم، تا ته بنبست
از چراغ و نور، تا خموشِ مست
پایمان لنگ وُ، کوچه لغزان است
در فراغِستان، قاعده این است
.
با تو پیوستم در شب مهتاب
وز تو مینوشم، ایزلال ناب
چشممانبُگشود، تا خِرد آمد
در تو میمیرم، هرچهبادا باد
.
............................. وحید قاضینور . . .
Vahid...
Published 03/31/23
.
نَقب
.
.
شبِ ما، بد فرجام، طولانی، بیمار است
شبِ ما در صدد ویرانیست
مرگ، همبستر ماست
همزاد است، لالاییست
میخها را زدهاند بر تابوت، در صف اعدامیم
بندگان هورمون!، خستگانِ تحمیل!
که به تشویق و عتاب تندادیم!
از چه باید ترسید؟، کهنهها؟!، زِهوارها؟!
خبرت هست زمان بیتاب است؟
اُفت و خیزها باید،...
Published 03/27/23
.
مهبانگ
.
.
در مجلس مَهان، بدست عالمان
شد قرار بر ساخت دنیایی جدا
یکجهان آغشته از حرص و طمع
تا بِرویند غنچهها در خوابشان
.
از اینرو:
خدایی ز علم، ساختهپرداخته شد
جهانی چو بستر به او بسته شد
.
گذشت عِدهی رشد و تکوین خوان
رسید کِشتیِ عاملان حیات(DNA)
.
هزارانهزار سال گذشت
بشر شد مهیا که...
Published 10/04/22