روزها در راه | فصل سوم ـ قسمت ۴۰ ـ وای به وقتی که مظلوم، ظالم بشود
Description
قسمت 40 | وای به وقتی که مظلوم،ظالم بشود
از آن چیزی که وحشت میکنم و مهره پشتم یخ میزند این خلق و خوی ماست.چرا اینجوری شدهایم؟ چرا اینجوری هستیم؟ مردمی که به اینجا برسند آیا میتوانند به عنوان یک ملت زنده بمانند؟ دیوانگان گرسنهایم؟ مشتی دیوانه…آدميزاد چيز عجيبى است، لايهای از اخلاق، آیین و آداب، تمدن، نهادهای اجتماعی ؛آن زیر آتشفشانی از غرایز درنده بهیمی.امان از وقتی که آن لایه را پس بزنند و اژدهای خفتهی اعماق بیدار شود.اما اگر روزی «از این موج و از این طوفان برآئیم»!آیا میشود؟
02:14 در انتظارِ مرگ
03:29 آوار گرفتارى
07:50 از اين طوفان برآييم
10:03 حضورِ قلبِ بصرى
11:00 كاش مرده بوديم و نمیديديم
13:27 اگر موافق تدبير من شود تقدير
13:50 لذتِ زيستن
21:02 تبانىِ مقدس
25:50 ديوار سنگى كرملين
29:00 كوه هاى وطن
__________
لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه
اینستاگرام روزها در راه
تلگرام روزها در راه
توئيتر روزها در راه
قسمت ۶۲ | روشنایی وبلندی
جوان که بودم به قصد فتح دنیا از خواب بیدار میشدم. اما حالا… . جوان که بودم میخواستم «عالمی از نو و آدمی دیگر بسازم» اما حالا…
آیا میتوان بیعدالتی، گرایش بیاختیار به تجاوز را که انگار در سرشت ماست، تجاوز به خود، دیگری و جهان را چاره کرد؟
آز به قول آن بزرگ بیمانند،...
Published 10/27/24
قسمت ۶۱ | پیکرمند در کلمه
دلم نمیخواست بیدار شوم. دلم میخواست در خواب میمردم. گناه کیست این توفان و گردبادی که به جان ما میافتد و جز ویرانی و پریشانی چیزی باقی نمیگذارد؟ از سوتفاهم است که خوبی، بدی و مهربانی، نفرت جلوه میکند؟
تقصیر زبان است که وسیله پیوند و تفاهم نیست و هر حرفی به ضد معنای...
Published 09/28/24