Description
قسمت ۴۵ | ای خجسته آزادی!
این روزها میل نوشتن وجود دارد، اما حس نوشتن وجود ندارد.فکرهایی هست که هنوز در سر جا دارد، به قلب نرسیده و همراه خون در رگها ندویده ، در گوشت تنم حس نمیکنمشان، دردناک نیستند و پوست تن را نمیشکافند. یک وقتی حسیاتم مثل دامنههای البرز بود با سنگهای سخت، دیوارههای بلند، دره و جویبار شتابزده، نسیم خنک و آفتابِ بلندِ نشسته بر قله.
اما حالا! این روزها حسیاتم را مثل دشت ورامین میبینم. خشک و هموار در مرز کویر با خاک لگدکوب و سوخته و کمی شور...
03:35 جشن آخر سال
08:00 تجربیاتِ خیالی
17:15 چو فردا شود، فکر فردا کنیم
28:18 طومارِ نقالها
43:41 دلتنگی
51:43 جنتلمنِ سرکش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رادیو مضمون|محمدرضا پهلوی؛ آنطور که فکر میکرد، آنگونه که حکومت میکرد
لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه
اینستاگرام روزها در راه
تلگرام روزها در راه
توئيتر روزها در راه