روزها در راه | فصل پنجم - قسمت 58 - مهره سرخ
Listen now
Description
قسمت ۵۸ | مهره سرخ دارم می‌روم تهران. من که آرزو می‌کردم قلبم به سبکی کوهستان باشد، حالا به سنگینی کوه است. غصه می‌خورم. نمی‌دانم چرا از همه چیز غصه می‌خورم. دلم‌ می‌لرزد.. ___ کار جدید گروه پادکست‌های همیشه در میان برای دوست‌دارن فرهنگ و ایرانِ محبوب؛ پادپخش بخارا ____ ●نماد کاربری تلگرام برای ارتباط با ما: @HamisheDarMiyan اینستاگرام توئیتر حمایت مالی از ما تلگرام Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
More Episodes
قسمت ۶۲ | روشنایی و‌بلندی جوان که بودم به قصد فتح دنیا از خواب بیدار می‌شدم. اما حالا… . جوان که بودم می‌خواستم «عالمی از نو و آدمی دیگر بسازم» اما حالا… آیا می‌توان بی‌عدالتی، گرایش بی‌اختیار به تجاوز را که انگار در سرشت ماست، تجاوز به خود، دیگری و جهان را چاره کرد؟ آز به قول آن بزرگ بی‌مانند،...
Published 10/27/24
Published 10/27/24
قسمت ۶۱ | پیکرمند در کلمه دلم نمی‌خواست بیدار شوم. دلم می‌خواست در خواب می‌مردم. گناه کیست این توفان و گردبادی که به جان ما می‌افتد و جز ویرانی و پریشانی چیزی باقی‌ نمی‌گذارد؟ از سوتفاهم است که خوبی، بدی و مهربانی، نفرت جلوه می‌کند؟ تقصیر زبان است که وسیله پیوند و تفاهم نیست و هر حرفی به ضد معنای...
Published 09/28/24