روزها در راه | فصل پنجم ـ قسمت ۵۹ – روز واقعه
Listen now
Description
قسمت ۵۹ | روز واقعه هر چه پیش‌تر می‌روم تنهاتر می‌شوم. گمان می‌کنم به «روز واقعه» باید خودم جنازه‌ام را به گورستان برسانم. راستی مرده‌ای که جنازه خودش را به دوش بکشد چه منظره‌ی عجیبی دارد! غریب ... بیگانه ... کوه چه خواب سنگین ساکتی دارد انگار هرگز بیدار نمی‌شود; حتی در عالم خیال.   --------- کار جدید گروه «همیشه در میان» برای دوست‌دارن فرهنگ و ایران؛   پادپخش بخارا پادپخش رادیو بتهوون ____ :نماد کاربری تلگرام @HamisheDarMiyan لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه  اینستاگرام رسانه همیشه در میان تلگرام رسانه همیشه درمیان Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
More Episodes
قسمت ۶۲ | روشنایی و‌بلندی جوان که بودم به قصد فتح دنیا از خواب بیدار می‌شدم. اما حالا… . جوان که بودم می‌خواستم «عالمی از نو و آدمی دیگر بسازم» اما حالا… آیا می‌توان بی‌عدالتی، گرایش بی‌اختیار به تجاوز را که انگار در سرشت ماست، تجاوز به خود، دیگری و جهان را چاره کرد؟ آز به قول آن بزرگ بی‌مانند،...
Published 10/27/24
Published 10/27/24
قسمت ۶۱ | پیکرمند در کلمه دلم نمی‌خواست بیدار شوم. دلم می‌خواست در خواب می‌مردم. گناه کیست این توفان و گردبادی که به جان ما می‌افتد و جز ویرانی و پریشانی چیزی باقی‌ نمی‌گذارد؟ از سوتفاهم است که خوبی، بدی و مهربانی، نفرت جلوه می‌کند؟ تقصیر زبان است که وسیله پیوند و تفاهم نیست و هر حرفی به ضد معنای...
Published 09/28/24