«به پيشواز رعد و برق مي روم»
Listen now
Description
روز كار در آزمايشگاه  شماره 2 به آرامي آغاز شد. اما آمدن ناگهاني گاليتسين  عضو وابسته و رئيس بخش به آزمايشگاه اين آرامش را برهم زد.  او به هر يك از كارمندان  دستوري داد و بعد  با لحني ناراضي و غرغر كنان از  سرگي كريلوف خواست كه  تقاضاي خود را براي سمت  رئيس آزمايشگاه به دفتر بفرستد.  سكوت عميقي بعد از اعلام اين خبر  حكمفرما شد... نویسنده: دانيئل آلكساندرويچ گرانين مترجم و گوینده: فرنگیس آریان پور
More Episodes
لانا تمام روز را در آن شهر گذراند، به موزه‌ رفت و به مغازه‌ها سر کشید، روی نیمکت کوچکی در پارک نزدیک فواره مینیاتوری نشست و بین خانه‌های کوچک و مغازه‌ها راه رفت تا اینکه یکی یکی درها بسته شدند و چراغ های آنسوی پنجره‌ها روشن شدند. نویسنده: فرنگیس آریان پور
Published 08/15/24
Published 08/15/24
لانا نگاهی به ساعتش انداخت. زمان مناسبی برای یک میان وعده سبک بود. از جا بلند شد و به سمت در خروجی راه افتاد. آن طرف باغ یک کافه کوچک قرار داشت. عطر خوش قهوه او را به سمت خود کشاند. احساس خستگی خوشایندی می کرد. نویسنده: فرنگیس آریان پور
Published 08/08/24