در چند قدمی آسمان-3
Listen now
Description
تا بحال با ديدن دونه‌ دونه‌هاي برف به اين فكر افتادي كه اونا از كجا اومدن، چرا اومدن و چرا سفيدن و چرا اينقدر سردن و چرا اينقدر درخشان؟ حتماً نه. آخه ماها هيچوقت به اين جور چيزا فكر نمي‌كنيم. منم فكر نمي كردم، شايد چون اونقدر برف ديدم كه يه چيز عادي شده و جزئي از زندگي روزمره و حتي گاهي مشكل ساز. نویسنده: فرنگیس آریان پور
More Episodes
لانا تمام روز را در آن شهر گذراند، به موزه‌ رفت و به مغازه‌ها سر کشید، روی نیمکت کوچکی در پارک نزدیک فواره مینیاتوری نشست و بین خانه‌های کوچک و مغازه‌ها راه رفت تا اینکه یکی یکی درها بسته شدند و چراغ های آنسوی پنجره‌ها روشن شدند. نویسنده: فرنگیس آریان پور
Published 08/15/24
Published 08/15/24
لانا نگاهی به ساعتش انداخت. زمان مناسبی برای یک میان وعده سبک بود. از جا بلند شد و به سمت در خروجی راه افتاد. آن طرف باغ یک کافه کوچک قرار داشت. عطر خوش قهوه او را به سمت خود کشاند. احساس خستگی خوشایندی می کرد. نویسنده: فرنگیس آریان پور
Published 08/08/24