Description
شماره (٠٥٤) - ١٣ دی ماه ١٣٨٩
_ مفهوم "عدل"
عدل چه بود وضع اندر موضعش
ظلم چه بود وضع در ناموقعش
او همىدانست، كان كاو عادل است
فارغ است از واقعه، ايمن دل است
عدل باشد پاسبان کام ها
نه به شب چوبك زنان بر بام ها
عدل چه بود؟ آب ده اشجار را
ظلم چه بود؟ آب دادن خار را
عدل وضع نعمتی در موضعش
نه به هر بیخی که باشد آبکش
نعمت حق را به جان و عقل ده
نه به طبع پر زحیر پر گره
_____________________________________________
"اساس هستی بر "عدل" بنا نهاده شده است، و در هر چیزی که تعادل وجود دارد، ما را تحت تاثیر قرار می دهد، چون با اصل و اساس هستی ارتباط دارد؛ سنخیت با اساس هستی، باعث می شود که ما اینهمه به آن کشش و گرایش داشته باشیم. ذات ما، با آن تعادل سنخیت باطنی دارد... .
مرض با عدم تعادل با ظلم با زشتی یکی هست، اگر بخواهیم تعمیم دهیم، هیچ تفاوتی ندارد. این ها یک امر هستند، متفاوت بروز می کنند و مجلای بروز آن ها متفاوت است. یک حقیقت است؛ جایگاه آن عوض می شود و اسم آن عوض می شود، همه اینها باعث تنافر در طبع ما است. حالا عکس آن، "عدل" را در نظر بگیریم، وجود انسان به نوعی ملایمت می رسد، و تعادل ایجاد می کند. این ملایمت یک ذات است؛ اگر با آن ذات مرتبط باشیم، در هر چیزی که می خواهد باشد، فرقی نمی کند. شخص آگاه، کسی است که معشوق (اصل عدل) را در هر لباسی که باشد، تشخیص دهد... در یک انسان، یک اثر هنری، یک رفتار یا هر چیز دیگر. واکنش انسان هایی که سالم هستند و از آن مرض مصون مانده اند، در همه جای دنیا، در برابر مصادیق عدل که صحبت کردیم، مشترک است."
"برگرفته از متن سخنرانی"
♦ارجاع به کتاب "لب لباب مثنوی" ملا حسین واعظ کاشفی (قرن نهم) / در توضیح مفهوم "عدل" .
" ... قائم به نفس و صفات نفس، به عدل مطلقا قادر نیست... ."