چشمه؛ مرگ، راهی به سوی شگفتی توماس در اسپانیای دوران تفتیش عقاید، تلاش می کند تا پادشاهی ملکه را حفظ کند. تام کرئو در سال 2006 تلاش می کند بیماری سرطان همسرش را درمان کند. در آینده ای نامشخص، تامی در درون سفینه ای حباب مانند از درختی محافظت می کند. سه داستان در هم ادغام می شوند و معنای تازه ای پیدا می کنند ...  چشمه، فیلمی که در زمان اکران، کمتر مورد توجه منتقدین و تماشاچیان قرار گرفته بود؛ حالا بعد از حدود پانزده سال، به خاطر موضوع حساس و پرداخت منحصر به فردش، بارها مورد نقد و تحلیل و بازبینی قرارگرفته و دنبال روهایی رو برای خودش پیدا کرده. کارگردانی فوق العاده، فیلمنامه استعاری و پیچیده، بازی های زیبای هیو جکمن و راشل وایز و فیلمبرداری و موسیقی منحصر به فرد، از ویژگی های بارز این فیلم هستن.  در بیست و هفتمین اپیزود از پادکست سینماسلف، درباره اثر دیگه ای از دارن آرونوفسکی صحبت کردیم. فیلم چشمه موضوعاتی مثل مرگ، عشق و تقدیر رو در یک روایت سه گانه‌ی تاریخی، فلسفی و داستانی مورد مکاشفه قرار میده و تلاش می کنه تا با الهام از داستان های اسطوره ای-مذهبی و توصیف دغدغه های انسان های درگیر با مرگ، تصویری معنادار از زندگی و مرگ ارائه بده. در این اپیزود، سعید و فرخ از زیبایی ها و پیچیدگی های این روایت عاشقانه صحبت کردن تا بلکه بیشتر به مفاهیم فلسفی-عرفانی از این فیلم زیبا نزدیک بشیم.  سینماسلف، یک دوست سینمایی