جوراب های دریا
Listen now
Description
Ne me quitte pas. Il faut oublier, Tout peut s’oublier, Qui s’enfuit déjà. من را ترک نکن. ما باید تمام چیزهای هایی را که میتوانیم فراموش کنیم فراموش کنیم چیزهایی که قبلا پرواز کرده اند (و به پایان رسیده‌اند.) Oublier le temps Des malentendus Et le temps perdu À savoir comment. فراموش کنیم زمان‌ها رو سوتفاهم ها رو و زمانی‌هایی که در تلاش فهمیدن "چگونه" از دست رفتند. Oublier ces heures Qui tuaient parfois À coups de pourquoi Le cœur du bonheur. فراموش کردن همین ساعت‌ها که بعضی وقت‌ها با حمله های "چرا" قلب خوشحالی را می‌کشند. Ne me quitte pas, Ne me quitte pas, Ne me quitte pas, Ne me quitte pas. Moi, je t’offrirai Des perles de pluie Venues de pays Où il ne pleut pas. من به تو جواهراتی از (جنس) باران که از کشورهایی که در آن‌ها هیچ‌گاه باران نمی‌بارد آمده‌اند، هدیه خواهم داد. Je creuserai la terre Jusqu’après ma mort Pour couvrir ton corps D’or et de lumière. من زمین را خواهم کند تا زملن مرگم تا بتوانم بدن تو را با طلا و نور بپوشانم. Je ferai un domaine Où l’amour sera roi, Où l’amour sera loi, Où tu seras reine. من سرزمینی خواهم ساخت که در آن عشق پادشاه باشد که در آن عشق قانون باشد که در آن تو ملکه باشی. Ne me quitte pas, Ne me quitte pas, Ne me quitte pas, Ne me quitte pas. Ne me quitte pas. Je t’inventerai Des mots insensés Que tu comprendras. من را ترک نکن. من برای تو کلاماتی را ابداع می‌کنم .که فقط تو خواهی‌فهمید Je te parlerai De ces amants-là Qui ont vu deux fois Leurs cœurs s’embraser. و به تو خواهم گفت داستان آن عاشق‌هایی را که دیدند قلب‌هایشان دو بار در آتش سوخت. Je te raconterai L’histoire de ce roi Mort de n’avoir pas Pu te rencontrer. و برای تو بازگو خواهم‌کرد داستان آن پادشاهی را که از ندیدن تو مرد. Ne me quitte pas, Ne me quitte pas, Ne me quitte pas, Ne me quitte pas. On a vu souvent Rejaillir le feu De l’ancien volcan Qu’on croyait trop vieux. ما قبلا دیده‌ایم که از آتفشان‌هایی که فکر می‌کردیم قدیمی شده اند آتشهایی دوباره به‌پا می‌خیزند. Il est, paraît-il, Des terres brûlées Donnant plus de blé Qu’un meilleur avril. به نظر می‌رسد که یک زمین سوخته از یک ماه آپریل سالم بیشتر گندم تولید می‌کند. Et quand vient le soir, Pour qu’un ciel flamboie, Le rouge et le noir Ne s’épousent-ils pas ? وقتی که عصر فرا می‌رسد قرمز و سیاهی برای این‌که آسمان را آتش می‌زنند با هم ازدواج می‌کنند، نه؟ Ne me quitte pas, Ne me quitte pas, Ne me quitte pas, Ne me quitte pas. Ne me quitte pas. Je ne vais plus pleurer, Je ne vais plus parler. من را ترک نکن. ،من دیگر گریه نخواهم کرد من دیگر صحبت نخواهم کرد. Je me cacherai là À te regarder, Danser et sourire Et à t’écouter Chanter et puis rire. من آن‌جا قایم خواهم شد به تو نگاه خواهم کرد که می‌رقصی و می‌خندی و به تو گوش خواهم‌داد، که آواز می‌خوانی و می‌خندی Laisse-moi devenir L’ombre de ton ombre, L’ombre de ta main, L’ombre de ton chien. اجازه بده که من ،سایه
More Episodes
**نواترسن : در زبان گیلکی یعنی نترس--نویسنده و راوی : احمد فیاض **حتما در کانال تلگرام رادیو هیچ وویسی که به همراه این اپیزود هست را بشنوید**با ادای احترام به استاد #ابراهیم_دروی / #اصغر_ژوله / #لتیزیا_باتاگلیا / #اکبر_عالمی و تمامی عکاس های عزیز
Published 05/02/21
نویسنده و راوی : احمد فیاضmail: [email protected] id : hichad
Published 02/19/21
از پنیر سیاهمزگی تا رسیدن به نیمروی درون که سرخ میشود و کسی نمی بیند و باید غرق شد در آنو مراقب بود تا ماچ ها بیات نشوندالبته اگر اعداد بگذارند**** این اپیزود برای تو که فرق میکنینویسنده و گویندهاحمد فیاض
Published 11/29/20