قسمت 8 - کلانتر محل
Listen now
Description
چند روزی می‌شد که با الهام تصمیم گرفته بودیم دنبال بچه‌ها نرویم و بگذاریم خودشان به مدرسه بروند و برگردند. روزهای اول خیلی نگران بودم و دورا دور دنبالشان می‌رفتم، اما بعد که دیدم واقعا" به سفارشات من و الهام اهمیت می‌دهند و مواظب خودشان هستند، خیالم راحت شد. این به من فرصت می داد که در خانه بمانم و تا قبل از بیدار شدن علی نگاهی به کتاب‌های تربیتی که از الهام گرفته بودم، بیندازم.
More Episodes
چه اتفاقات جالب و هیجان انگیزی در این چند ماهه افتاده بود نیلی که پیش دبستانی را با حسادت ورزیدن و آزار و اذیت شانیا شروع کرده بود، به چه دختر ماه و با ادبی تبدیل شده بود شاید هم بهتر است بگویم خوش اخلاقی و مودب بودن را در خودش کشف کرده بود. هر وقت به جمع سه نفره شانیا و سارا و نیلی نگاه می‌کردم...
Published 11/10/22
با این که همه چیز را از قبل به دقت آماده کرده بودم، باز هم دلشوره داشتم. به خصوص که قرار شده بود من برای اولین بار اداره جمع را به عهده بگیرم و این، با اولین باری که قرار بود بابای نیلی در جمع شرکت کند، هم زمان شده بود. نیلی همان دختری بود که ماه‌ها بود سوء رفتارش همه ما را درگیر خود کرده بود....
Published 11/03/22