قسمت 32 - ساقی بیار باده که ماه صیام رفت
Listen now
Description
ساقی بیار باده که ماه صیام رفت درده قدح که موسم ناموس و نام رفت وقت عزیز رفت بیا تا قضا کنیم عمری که بی حضور صراحی و جام رفت مستم کن آن‌چنان که ندانم ز بی‌خودی در عرصۀ خیال که آمد کدام رفت بر بوی آن که جرعۀ جامت به ما رسد در مصطبه دعای تو هر صبح و شام رفت دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید تا بویی از نسیم می‌اش در مشام رفت زاهد غرور داشت سلامت نبرد راه رند از ره نیاز به دارالسلام رفت نقد دلی که بود مرا صرف باده شد قلب سیاه بود از آن در حرام رفت در تاب توبه چند توان سوخت همچو عود می ده که عمر در سر سودای خام رفت دیگر مکن نصیحت حافظ که ره نیافت گمگشته‌ای که بادۀ نابش به کام رفت موسیقی این قسمت برگرفته از آواز ایرج در بزم شاعران به مناسبت عید فطر و تکنوازی تار فرهنگ شریف حمایت مالی از هنر حافظ توییتر هنر حافظ اینستاگرام هنر حافظ
More Episodes
صبحدم مرغِ چمن با گلِ نوخاسته گفت ناز کم کن که در این باغ، بسی چون تو شکفت گل بخندید که از راست نرنجیم، ولی هیچ عاشق سخنِ سخت به معشوق نگفت گر طمع داری از آن جامِ مُرَصَّع می لعل درّ و یاقوت به نوکِ مژه‌ات باید سُفت تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد هرکه خاکِ درِ میخانه به رخساره...
Published 09/15/24
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است؟ چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است؟ جانا به حاجتی که تو را هست با خدای کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است ای پادشاه حسن، خدا را، بسوختیم آخر سؤال کن که گدا را چه حاجت است ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست در حضرت کریم، تمنا چه حاجت است محتاج قصه...
Published 08/15/24