هزار و یک شب ۷۰۴ هفتصد و چهارم قصهگو شهرزادفتوحی هنروزندگیشهرزاد
Description
همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
شب هفتصد و چهارم ۷۰۴
حکایت احمد دنف و حسن شومان با دلیلهی محتاله و دخترش
او را گرفته به سردابهی تاریک برد و مشتی بر وی زده او را بینداخت. آنگاه دستوپای او را ببستند. دو دندان او را بکشید و داغ بر دو جبین او بنهاد...
این عجوز حیلتگری است که ما را در دام افکنده. مغربی دکان فروبست و با ایشان به سوی خانهی والی رفت. با والی گفتند:ما غرامت مال خود از تو میخواهیم. والی گفت:در شهر عجوزکان بسیارند، آیا کسی هست که آن عجوز بشناسد؟
تصویر را تصور کن!
بینخطهای هر خبر و هر داستان را ببین و تصور کن و بشنو
به روالهای ناروایی که هنوز از پسِ قرنها برقرار مانده بیندیش
هزار و یک شب
ترجمهی عبداللطیف تسوجی تبریزی
قصّهگو #شهرزادفتوحی
تنظیم #مجتبی_میرسمیعی
باشد که قصّه، چترِ باران غصّهها شود
باشد که قصّه، صدفِ آرامشی باشد
در دریاهای توفانی این جهان
هنر و زندگی شهرزاد
در یوتیوب بشنوید
https://www.youtube.com/playlist?list=PLPpgSsdZeHm0DKO5jWxbXXmC-FelHleB0
#هزارویکشب #هزار_و_یک_شب
Shahrzad Art&Life
@ShahrzadArtandLife
مشتاق پیشنهاد و نقد و نظر شما هستم:
@ShahrzadFotouhi
🕯️
سفرنامهی حاجیمهندس(سفرنامهی فرش)
به قلمِ علی حصوری
نشر چشمه ۱۳۹۴
هوای کوی تو از سر نمیرود ما را به یار گرامی،
احمد منصوری
این کتاب سفرنامهای متعارف نیست. در آن از سنتهای بافندگی در ایران، بخش مهمی از هنرهای ایران، رسمها، آداب و رسوم و گاه ریشهی تاریخی برخی از پدیدهها و حوادث سخن...
Published 04/30/24
همراهشو
بنیوش
بنوش
بنوشان
شب هفتصد و ششم ۷۰۶
حکایت احمد دنف و حسن شومان با دلیلهی محتاله و دخترش
... گفت: یا دلیله! بدوی او را جواب داد و گفت: به خدا سوگند من بلیله نخواهم خورد. آیا زلوبیا و عسل آوردهاید یا نه؟ پاسبانان دیدند که مردی است بدوی. گفتند: ای بدوی دلیله کجاست؟ و او را که از دار رها...
Published 04/28/24