Description
رضاخان که ایجاد حکومت جمهوری در روسیه و ترکیه را دیده و تحت تاثیر حرکتهای تجدد خواهی این دو کشور است، برای تغییر حکومت ایران به جمهوری تلاش میکند. او نیم نگاهی به تحکیم پایههای حکومت خود هم دارد چرا که به هرحال پادشاه بر اساس قانون اساسی میتواند او را برکنار کند. سیل حمایتها و محبوبیت رضاخان باعث میشد که او اهمیتی به مقاومت اقلیت مجلس به سرکردگی مدرس ندهد. اما غافل از اینکه نهاد شریعت توان بسیج کردن مردم عامی را دارد و کار را به درگیری قزاقها با مردم میکشانند. رضاخان که حالا ناباورانه تا مرز سقوط پیش رفته است پس از آرام شدن اوضاع سعی میکند به علمای قم نزدیک شود تا حمایت لایههایی از جمعیت ایران را که تا به حال از دید او مخفی مانده بودند را جلب کند. پس از رای اعتماد مجدد مجلس به رضاخان او تدارکات برنامه بعدی خود، یعنی حرکت به سوی جنوب را آماده میکند.