می‌دمد صبح و کله بسته سحاب ۰۱۳
Listen now
Description
مي دمد صبح و کله بست سحاب الصبوح الصبوح يا اصحاب مي چکد ژاله بر رخ لاله المدام المدام يا احباب مي وزد از چمن نسيم بهشت هان بنوشيد دم به دم مي ناب تخت زمرد زده است گل به چمن راح چون لعل آتشين درياب در ميخانه بسته اند دگر افتتح يا مفتح الابواب اين چنين موسمي عجب باشد که ببندند ميکده به شتاب لب و دندانت را حقوق نمک هست بر جان و سينه هاي کباب بر رخ ساقي پري پيکر همچو حافظ بنوش باده ناب Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
More Episodes
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخن‌شناس نه‌ای جان من خطا اين جاست سرم به دنيی و عقبی فرو نمی‌آيد تبارک الله از اين فتنه‌ها که در سر ماست در اندرون من خسته‌دل ندانم کيست که من خموشم و او در فغان و در غوغاست دلم ز پرده برون شد کجايی ای مطرب بنال هان که از اين پرده کار ما به نواست مرا به کار...
Published 04/27/24
Published 04/27/24