اگرچه عرض هنر پیش یار بی‌ادبی‌ست ۰۶۴
Listen now
Description
«««««می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۰۶۴ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان اگر چه عرض هنر پيش يار بی‌ادبی‌ست زبان خموش وليکن دهان پر از عربی‌ست پری نهفته رخ و ديو در کرشمه‌ی حسن بسوخت ديده ز حيرت که اين چه بوالعجبی‌ست در اين چمن گل بی‌خار کس (نمی‌چیند) نچيد آری چراغ مصطفوی با شرار بولهبی‌ست سبب مپرس که چرخ از چه سفله‌پرور شد که کام‌بخشی او را بهانه بی‌سببی‌ست به نيم جو نخرم طاق خانقاه و رباط مرا که مصطبه ايوان و پای خم طنبی‌ست جمال دختر رز نور چشم ماست مگر که در نقاب زجاجی و پرده عنبی‌ست (دوای درد خود اکنون از آن مفرح جوی که در صراحی چینی و ساغر حلبی‌ست) هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه کنون که مست و خرابم صلاح بی‌ادبی‌ست (هزار عقل و ادب داشتم من ای خواجه کنون چو مست و خرابم صلای بی‌ادبی) مولانا بيار می که چو حافظ هزارم (مدامم) استظهار به گريه سحری و نياز نيم‌شبی‌ست Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
More Episodes
«««««می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۰۶۶ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان بنال بلبل اگر با منت سر ياری‌ست که ما دو عاشق زاريم و کار ما زاری‌ست در آن (زمان) زمين که نسيمی وزد ز طره‌ی دوست چه جای دم زدنِ نافه‌های تاتاری‌ست بيار باده که رنگين کنيم جامه زرق که مست جام غروريم و نام هشياريست خيال زلف تو پختن...
Published 06/26/24
Published 06/26/24
«««««می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۶۵ مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلان خوشتر ز عيش و صحبت و باغ و بهار چيست؟ ساقی کجاست؟ گو سبب انتظار چيست؟ هر وقت خوش که دست دهد، مغتنم شمار کس را وقوف نيست، که (فرجام) انجام کار چيست پيوند عمر، بسته به مويی‌ست، هوش دار غمخوار خويش باش، غم روزگار چيست؟ معنی آب...
Published 06/25/24