پاییزِ چهرازی...
Description
پاییز برای من مثلِ لمس کردنِ یه قاب عکسِِ قدیمی تو خونه ی مادربزگه،که روش پُر از خاکه...
هرچقدر بیشتر لمسش کنی...
بیشتر حسش میکنی...
بیشتر میفهمیش...
مثلا! رنگش! رنگِ برگای پاییزی! نارنجی...
همون که چهرازی میگه نِگا نارنجیارو...نِگا نارنگیارو...
عطرش؟ بوی انار! رفتم آخرش نه؟ آخه من متولد آذرم...همون که چهرازی میگه وای از آذر...میخوای بگی پاییز غم داره؟ شاید به خاطر طعمشه...
یه غمِ دوس داشتنی...
مثلِ طعمِ خرمالو...همون که چهرازی میگه خرمالو رو ببین!
خاک گرفته این پاییزِ لنتیُ...
باید فهمیدش رِفیق