Description
آن روز خانوادۀ ما برای مراسم سوگواری
پدربزرگم زودتر گرد آمده بودند. احساسات باال گرفته بود، ولی تمام روز تنشی افزون بر آن
وجود داشت که کسی از آن حرف نمیزد. اگر چه بزرگترها من و بچههای فامیل را فرستاده
بودند که بخوابیم، من یواشکی بو برده بودم. و به دنبال پاسخ بودم.