کتاب در جستجوی الله عیسی را یافتم #فصل بیست ششم: کلیسا از دید یک مسلمان
Listen now
Description
هنگامی که ما به خانه رسیدیم، آمی جلوی در به دیدن ما آمد. او کنجکاو بود بداند دیدار ما چگونه گذشته بود. من خالصهای از گفتگویمان را برایش گفتم و تأکید کردم که ّا هنوز نمیخواست حرفی بزند و من ما هدفمان را تا به آخر پیش بردیم. ولی از آنجا که آب با نگرانی میخواستم اتاق را ترک کنم، تردید دارم که او باور کرده باشد. به محض اینکه توانستم، عذرخواهی کردم و از پلهها باال رفتم.
More Episodes
از شما برای خواندن داستانم سپاسگزارم. دعا میکنم خداوند از طریق این کتاب با دانش خردمندانهتری دربارۀ اسالم و محبت بیشتری برای عیسی و حقیقت او، شما را برکت دهد. چند پرسش هست که هرگاه داستان زندگیام را درمیان میگذارم، مطرح میشوند.
Published 11/30/22
مچاله شده روی زمین نشسته بودم، در پیشگاه خدا میلرزیدم. دو هفته از پذیرش ِ خداوندم گذشته بود، در حال شیون، منِمن کنان با لبهای لرزان، تالش میکردم از او خواهش کنم. »خدایا، چرا ...؟« ولی نمیتوانستم واژههایم را در قالب جملهای به زبان بیاورم. بیاختیار می لرزیدم.
Published 11/26/22