المنة لله که در میکده باز است ۰۴۰
Listen now
Description
غزل نمره ۰۴۰ مفعول و مفاعیل و مفاعیل و فعولن المنه لله که در ميکده باز است زان رو که مرا بر در او روی نياز است خم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستی وان می که در آن جاست حقيقت نه مجاز است از وی همه مستی و غرور است و تکبر وز ما همه بيچارگی و عجز و نياز است رازی که بر غير نگفتيم و نگوييم با دوست بگوييم که او محرم راز است شرح شکن زلف خم‌اندرخم جانان کوته نتوان کرد که اين قصه دراز است بار دل مجنون و خم طره‌ی ليلی رخساره محمود و کف پای اياز است بردوخته‌ام ديده چو باز از همه عالم تا ديده من بر رخ زيبای تو باز است در کعبه‌ی کوی تو هر آن کس که بيايد (درآید) از قبله‌ی ابروی تو در عين نماز است ای مجلسيان سوز دل حافظ مسکين از شمع بپرسيد که در سوز و گداز است Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations
More Episodes
«««««می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۰۵۸ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان سر ارادت ما و آستان حضرت دوست که هر چه بر سر ما می‌رود، ارادت اوست نظير دوست نديدم اگر چه از مه و مهر نهادم آينه‌ها در مقابل رخ دوست صبا ز حال دل تنگ ما چه شرح دهد که چون شکنج ورق‌های غنچه، توبرتوست نه من سبوکش اين دير رندسوزم و بس بسا...
Published 06/16/24
Published 06/16/24
«««««می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۰۵۷ فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان آن سيه‌چرده که شيرينی عالم با اوست چشم ميگون، لب خندان، دل خرم با اوست گر چه شيرين‌دهنان پادشهانند، ولی او سليمان زمان است که خاتم با اوست روی‌ِ خوب است و کمالِ هنر و دامن پاک لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست خال مشکين که بر آن...
Published 06/15/24