Description
در گوشه اتاق نشسته و متفكرانه به آنها نگاه مي كردم. ميتيا شوهر لي پِچكا در حاليكه دست او را در دستش گرفته بود از او مي پرسيد: اينها دستهاي كوچولو كي هستن؟
مطمئن بودم كه ميتيا خيلي خوب مي داند آنها دستهاي زنش لي پِچكا هستند و به هیچكس ديگر تعلق ندارند. چنين سئوالي فقط از روي كنجكاوي پرسيده شده بود…
مترجم: فرنگیس آریان پور