پري دريايي
Listen now
Description
كرانتس نقاش با ديدن حال و وضع پليكانوف شاعر از او پرسيد: شما سرفه مي كنيد؟ شاعر رنگ پريده آهي كشيد و گفت: بله،  سرما خوردم. -       كجا رفته بوديد كه گرفتار سرماخوردگی شديد؟ -        كنار رودخانه. ديشب تمام مدت  در ساحل  نشستم. پاهايم هم زوق زوق مي كند. درياگين نفر سوم اين جمع سرش را تكان داد و گفت: كه اينطور، كه اينطور؟..
More Episodes
لانا تمام روز را در آن شهر گذراند، به موزه‌ رفت و به مغازه‌ها سر کشید، روی نیمکت کوچکی در پارک نزدیک فواره مینیاتوری نشست و بین خانه‌های کوچک و مغازه‌ها راه رفت تا اینکه یکی یکی درها بسته شدند و چراغ های آنسوی پنجره‌ها روشن شدند. نویسنده: فرنگیس آریان پور
Published 08/15/24
Published 08/15/24
لانا نگاهی به ساعتش انداخت. زمان مناسبی برای یک میان وعده سبک بود. از جا بلند شد و به سمت در خروجی راه افتاد. آن طرف باغ یک کافه کوچک قرار داشت. عطر خوش قهوه او را به سمت خود کشاند. احساس خستگی خوشایندی می کرد. نویسنده: فرنگیس آریان پور
Published 08/08/24