سخن زن/۱۱: سفر نافرجام؛ این جا همه چیز بوی مرگ میدهد، حتا رویاهای قدریه نیکزاد
Description
سفر نافرجام؛ این جا همه چیز بوی مرگ میدهد، حتا رویاهای قدریه نیکزاد
من در کشوری زندهگی میکنم که اگر نام مکتب، مرکز آموزشی، مسجد، بازار و حتا وسایل حمل و نقل را در گوگل جستوجو کنیم، جزییات انفجار میآید. با وجود این همه سیاهی و تباهی و بوی باروت که در مشام داشتیم، دولت نیز به دست گروه طالبان سقوط کرد. با سقوط دولت، آزادی، حق تحصیل و کار، آرزوها و حالا حق پوشش و بیرون رفتن نیز از من گرفته شده است. من به پرندهای میمانم که بالهایم را بریدند و در قفس تنگ و تاریک به جرم دختر بودن اسیرم کردند.
با اعمال محدودیتهای روزافزون گروه طالبان علیه زنان، رنگهای رنگین کمان قلبم یکی یکی از بین رفتند و امروز هیچ رنگی را جز سیاهی نمیبینم. من منتظر باران آزادی و پررنگ شدن دوباره رنگین کمان در آسمان آبی افغانستان هستم.
افغانستان تنها کشوری است که در آن، هیچ نهاد حقوق بشری فعال نیست؛ زنان به شکل کامل از فضای عمومی حذف شدهاند و حوزه خصوصی آدمها نیز هر روز با فرمانهای تازه رهبر طالبان محدودتر میشود. ولی این همه ماجرا نیست؛ آنچه شرایط را دشوارتر کرده، تبدیل جنایت به وظیفه یا مکلفیت است که امروز توسط...
Published 05/10/24
و بارها قصد میکند از شوهرش جدا شود و از او بهخاطر شکنجه و بیتفاوتیاش در قبال فرزندش شکایت کند، اما پس از حاکمیت طالبان هیچ نهادی نیست که به او کمک کند و هیچ دادگاهی نیست که برای دادخواهی حقش به آن مراجعه کند؛ زیرا گروه طالبان همه نهادهایی که از زنان حمایت میکنند را بسته است. او مجبور است به...
Published 05/10/24