«سخن زن/۷: از دنیای موسیقی تا دنیای آوارهگی؛ «شبها را در پارکهای ایران صبح کردم
Description
حالی که بغض بیوطنی و از دست رفتن دستاوردهایش در گلوی او گیر کرده است، با آهی از حسرت میگوید: «زندهگی قبل از سقوط کابل خیلی خوب بود. وضعیت مالیام خوب بود. در کشور خودم بودم. کار میکردم. چه کم یا زیاد، درآمد داشتم. از پس مصرفهای زندهگی برمیآمدم. رویاهایم را دنبال میکردم. موسیقی میآموختم و ترانه میسراییدم، اما اکنون همه را از دست دادهام.» این مسرت برایش پایدار نماند. زندهگی او همانند میلیونها زن و دختر افغان پس از حاکم شدن گروه زنستیز طالبان دگرگون شد. تمام دستاوردها، زحمتها و آرزوهایش فروپاشید. در کنار آن، حقوق انسانی از او و همجنسانش نیز سلب شد.
افغانستان تنها کشوری است که در آن، هیچ نهاد حقوق بشری فعال نیست؛ زنان به شکل کامل از فضای عمومی حذف شدهاند و حوزه خصوصی آدمها نیز هر روز با فرمانهای تازه رهبر طالبان محدودتر میشود. ولی این همه ماجرا نیست؛ آنچه شرایط را دشوارتر کرده، تبدیل جنایت به وظیفه یا مکلفیت است که امروز توسط...
Published 05/10/24
و بارها قصد میکند از شوهرش جدا شود و از او بهخاطر شکنجه و بیتفاوتیاش در قبال فرزندش شکایت کند، اما پس از حاکمیت طالبان هیچ نهادی نیست که به او کمک کند و هیچ دادگاهی نیست که برای دادخواهی حقش به آن مراجعه کند؛ زیرا گروه طالبان همه نهادهایی که از زنان حمایت میکنند را بسته است. او مجبور است به...
Published 05/10/24