Description
شمارهی نهم | شبی که صبح نشد.در غیبت خورشید، ما مجبوریم که طولانیترین شبهایمان را جشن بگیریم! ما تولد و مرگمان یکیست، آن وقت تولد خورشید را بهانه میکنیم و از ترس تنهایی کنار هم مینشینیم و به سحر کلام سعدی دعا میکنیم که:هنوز با همه دردم امید درمانستکه آخری بود آخر شبان یلدا رامهدی روزرخ (م.مسافر)همراه با آثاری از:مهدی وجدانی، محسن نامجو، مرضیه